داستان کوتاه مهتاب
قسمتی از این داستان :
مهتاب نویسنده:عاطفه علیپور.
خورشید هر روز یاد آور این نکته است که می شود از اعماق تاریکی دوباره طلوع کرد...
آن هم به یک شرط!
شرطتش داشتن امید است.
باران قطره قطره بر زمین هایی که سالیان سال است رنگ باران ندیده تازیانه
می زند و مرحمی می شود برای دل زخم خورده ی کسانی که پشت شیشه
سرد غرور چشم انتظار کسانی هستند که شاید بیایند و شاید هم...
نامش مهتاب است؛ پدرش این نام را در گوشش زمزمه کرد ...
زهراسلام رمان بسیار قشنگی هستش جلد دوم این رمان ومیخواستم...
زهراسلام رمان بسیار قشنگی هستش جلد دوم این رمان ومیخواستم...
علی غلامیسلام به شمارم پیامک بدین لینکو بفرستم 09024084858...
علی غلامیسلام به شمارم پیامک بدین لینکو بفرستم 09024084858...
اعتبار سنجی سایت
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.