رمان بی قرارم کن استاد دانشجویی #بیقرارم_کن #پارت_یک #شهلا_خودی_زاده دوباره بگـو： "دوستت دارم " از همان هایے ڪه وقتے دلتنگے تمام وجودم را فرا میگیرد برزبان مے آوری 'و آرامم میڪند'‎‌‌ تمام وجودش چشم شد و خیابان شلوغ را از نظر گذراند ... چطور می توانست یک جای پارک خالی پیدا کند ... خیابان زیادی شلوغ بود . نگاهش روی ساختمان شیشه ای بلندی که از همان فاصله هم دیده می شد، نشست .. نفسش را با پوفی صدا دار بیرون داد و از مقابل ساختمان گذشت ... دو خیابان بالاتر بالاخره توانست ماشینش ...

دل نوشته سنگ ها ‌ ‌ عشقت درست مثل یک چشمه زلال و شفاف بود ... درست مثل آن چشمه هایی که تا سنگ های کفش را هم می شد دید .. .از همان ها که دلت می خواست دستت را میان خنکایش فرو ببری و عطشت را جرعه جرعه برطرف کنی .. شهلا خودی زاده [caption id="attachment_11590" align="alignnone" width="300"] دل نوشته سنگ ها[/caption]

• 
  دکلمه صوتی میم مالکیت
• 
  دکلمه صوتی رفتن
• 
  دل نوشته ی سلامتی روزی
• 
  رمان صوتی آبرویم را پس بده فصل ۲۷
• 
  رمان نیم رخ
• 
  دلنوشته بار الها

• 
  اخم نکن سرگرد
• 
  داستان کوتاه یغما به قلم آیناز فکری
• 
  اون کیه
• 
  داستان کوتاه قرص هایت دیر نشود
• 
  آکرولیزیانا
• 
  سفر عشق
• 
  شوهر هیولا
• 
  عملیات پردردسر

• کانال رمانکده
• دانلود بانک رمان
• دانلود رمان های عاشقانه