دانلود رمان تلاقی عشق و خونآروشا، دختری که از اول روی پای خودش ایستاده.پدر و مادرش توی یک تصادف جونشون رو از دست دادن و تنها با پدربزرگش که صاحب املاک زیادی هست و همه می شناسنش زندگی می کنه.پسری تو زندگیشه، در اصل خودش رو به آروشا نزدیک کرده تا مدارکی علیه آتش پسرخاله ی آروشا پیدا کنه.ولی در این راه عاشق هم میشن، تا این که پسره طی حادثه ای میمیره و ...دانلود رمان عشق بی انتهادانلود رمان ...
داستان کوتاه پیوند قلب هامقدمه: عشقی که مجرمینش، بارها به بهشتی های کرانه ی آسمان دست نشانده و محکوم ابدی ترین حبس در قلب او هستند.در امتداد خطوط زندگی، در جهانی که پس از مرگ، تولد خواهد یافت؛ عشق او را معنا می کنند، عشقی که...****لبخند کم رنگش یعنی پایان تمام خستگی های این روزهایم!برق چشم های سیاهش، مرا جذب خود می کند، اختیارم را از دست می دهم و جلو می روم، برای در آغوش گرفتن تن نحیفش.بار دیگر ...
دکلمه صوتی تو اشتباه منیگوینده: فاطمه لقایی صفتکاری از گروه فرهنگی هنری انجمن رمانهای عاشقانه#ترکی😍#Ayten_Rasul#ترجمهمن تو را در قلبم پنهان کرده امکسی دیگر را دوست نداشته امو خیانت نکرده اماما تو با قلب من بازی کرده ایحرفم سنگین هم باشد باید گوش بدهیتو بزرگترین اشتباه منیدانلود جلد دوم رمان رد پای اشتباه عشقدکلمه صوتی عطر تودکلمه صوتی ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرددکلمه صوتی پاییز بی تودانلود رمان رد پای اشتباه عشق
دکلمه صوتی قلب با اجرای فاطمه لقایی صفتThe rain falls because the cloud can no longer handle the weight, the tears fall because the heart can no longer handle the painباران میبارد چون ابر نمیتواند بار بیشتری تحمل کند. اشک میریزد چون قلب نمیتواند درد بیشتری را تحمل کندThe words that come out of the heart will never be spoken, they are throbbing, and they are read only in the eyesکلماتى که از دل بر مى آیند هرگز بیان نمیشوند ...
داستان کوتاه آواره ی کوچه پس کوچه های عشق نوشته فاطمه لقایی صفت[فروارد از کانال داستان کوتاه واقعی]" آواره ی کوچه پس کوچه های عشق "ژانر: عاشقانهروزی که شروع شدنش شاید کابوسی برای فردا های آینده ام بود، روزی که به ظاهر مثل یکی از شوخی های طنز روزگار به نظر می رسید؛ روزی که با ورودم به مدرسه شروع شد.با تماشای دانش آموزانی که دست در دست هم از کنار هم بودن، هر لحظه لبخند شان عمیق تر میشد ...
داستان کوتاه مفقود به قلم فاطمه لقایی صفت سبک بال رفته ای جا ماند ردتمیان کوچه ها پیچید عطرتکجا رفتی که لاله خون چکاندهبه هر سجاده مهری بو نشاندهاز آن پرواز تو یک نام ماندهزِ هجر کوی تو غم جا ماندهسبک بال رفته ای ای داغ بر دلهزار افسوس و غم با ما مانده نگاهم رقص برگی زرد را از پشت پنجره ی آشپزخانه دنبال می کند، با دیدن آن برگ؛ حسی متفاوت داشتم، غمگین، نگران و کمی هیجان زده...توی دلم گفتم ...
کیانا جان منتظر جلد سومت هم استم بسیار عالی بود...
اعتبار سنجی سایت
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.