داستان کوتاه طعم شیرین محبتسردرگم، چونان پیچکی در خود گره خورده و به جای خالی محبت هایی می نگریست که روزگاری را با آن ها، سپری و خیال پردازی کرده بود.صدایی نمی شنید... یا شاید هم نمی خواست بشنود!غوطه ور در دریای افکارش بود و گمان می کرد، کسی درد دلش را نمی داند. نفرت چون سیب کرم خورده ای به جان تمام وجودش افتاده بود و داشت آنها را هم درگیر می کرد. فکر می کرد، دیگران چه می ...
دلنوشته تیرگی ها و سیاهی هایخ زدن تنها زمان باریدن برف نیست! زمان سردی شدید هوا هم نیست.گاهی آنقدر در عمق تنهایی و افکار خودت غرق می شوی که آنوقت معنای عمیق سرما را می فهمی.می دانی جانم؟تنهایی یعنی همان یخ زدگی ولی به مرور...به خودت که می آیی می بینی قلبت آنچنان یخ زده، که با هیچ محبتی گرم نمی شود. حتی شنیدن قصه ی عاشقی دیگران هم، دل سیرت را، گرسنه ی، ذره ای مهر و محبت، نمی ...
داستان کوتاه بادکنک صورتی نوشته فائزه تاجیکیگاهی چون پیچکی در خود گره می خوری...در محاصره ی دشمنی شبیخون زده به نامِ خاطره!برخی خاطره ها، روحت را عذاب می دهد.شده که خاطره ای روحت را شکنجه کند؟آنقدر از خاطراتت بترسی که پلک روی هم بگذاری تا نبینی، چیز هایی را که یادآور آنهاست...مثل نوشته ای، پیراهنِ مشابه ای!شده که خاطره ای، خون را در شریانت، منجمد کند و تو باز هم پلک نگشایی؟آنوقت، دلت می خواهد، خاطره ای خوش، بیاید و ...
داستان کوتاه آلزایمر زرد به قلم فائزه تاجیکیدر پرتو مهر یزدانمقدمهفصل به فصل به انتظار پاییز نشستهاست؛ که بیاید طوفان به پا کند و بگوید:«کجاست آن بانوی رویاها که با دستان لطیفش عشق را ترمه بافی می کرد و به قلب ها می آویخت؟»فریاد زنان بگوید:که آن مهدخت زیبا رو کجاست؟ از غصه برگ هایش را رها کند تا عابران پای روی آنها بگذارند، رد شوند و قصه ی عاشقی خودشان را با صدای خش خش برگ های بیچاره جار ...
کیانا جان منتظر جلد سومت هم استم بسیار عالی بود...
اعتبار سنجی سایت
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.