خلاصه رمان حادثه :
نوینسده : مجتبی نور شمسی
نمیدونم ازکجا شروع کنم قصه ی تلخ سادگیم رو....نمیدونم چرا قسمت می کنم روزهای خوب زندگیم روچرا تو اول قصه همه دوستم میدارن وسط قصه میشه سر به سر من میزارن .......
تا می خواد قصه تموم شه همه تنهام میزارن میتونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم تا با یه نیش زبون بترکه و خراب بشه...............
تا بیان جمعش کنن حباب دل سراب بشه میتونم بازی کنم ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.