خلاصه کتاب:اما سوژه ی داستان که از زبان اول شخص و دختری به اسم عقیق هست. وماجرا حول و حوش زندگی این دختر تو سی سالگیشه. یعنی درست زمانی که حس می کنه علی رغم داشتن خونواده و دوستان و مادری که همه جوره حمایتش می کنه بازم خلا های زیادی تو زندگیشه. و تصمیم می گیره اینارو به نوعی پر کنه
خلاصه کتاب:
- آقاجون... داخله!
گره ی ابرهایش عمیق تر شد و قفسه ی سینه اش به سختی بالا پایین رفت. دست هایش را برای به آغوش کشیدنم پیش آورد و گفت: خب تو باشه!
دستم را روی بازویش گذاشتم و اشک هایم یکی پس از دیگری چکیدند.
- اول برو باهاش صحبت کن... شاید اجازه نده برم تو!
- چی میگی واسه ی خودت؟!
کاش غرورم بیشتر از این جلوی فرهاد خرد نمی شد. نگاهم را از مجید گرفتم و به کم سوترین ستاره دادم.
- اگه براش مهم بودم این همه ساعت این جا ولم نمی کرد.
خلاصه کتاب:
آناهیتا زن فقیریه که می خواد از شر فقر و نداری خلاص بشه. اون نیروهای ایزدبانوی آب ها رو داره و کاملا شبیهشه. برای همین هم همراه شوهرش نقشه ی قتل ایزدبانو رو می ریزه و موقع خواب سراغش می ره تا اون رو بکشه و خودش جاش رو بگیره اما خب... هیچ چیز به همین راحتی قرار نیست پیش بره. و این بین نفرینی ابدی وجود داره که همه چیز رو سخت تر می کنه. پشیمونی می تونه زمان رو به عقب برگردونه؟ پشیمونی می تونه آناهیتا رو از شر نفرین خلاص کنه؟ احتمالا نه...
خلاصه کتاب:
قلبم را در مشتم میگیرم تا شدت بی تابی خود را کاهش دهد؛ افسوس هر لحظه درونش ولولهای بر پا می شود که نفس ضعیفم قادر به کنترلش نیست. قبلم با هر تپش هیاهویی از تلخی و شیرینی را در رگ هایم پمپاژ می کند؛ من معصومانه به بازی قلب و احساسم مینگرم و رشد میکنم. در لا به لای کتاب سرنوشت رشد میکنم و نهال کوچک وجودم به درختی تنومند با ریشه هایی قویی تبدیل میشود. اجازه نمیدهم ترانهی غمگین روزگار نابودم کند. آری دخترک کوچک و ساده آن قدر زمین خورده که حالا نابود نشدنی است! آتش خشم، طوفان قضاوت، سیل تنهایی و سونامی بیرحمی را لاجرعه چشیدهام و حالا با این دل و روح سرشار از هیاهو به دنبال شهد شیرین زندگی میگردم؛ من نابود نشدنی پیروز میدان خواهم شد.
خلاصه کتاب:
راجب یه پسر مجرد که کلا با ازدواج مخالفه و میخواد از ایران بره که با یه دختر تصادف میونه و اون حافظه اشو از دست میده.... پسره چون میخواد به مشکل نخوره نمیزاره بره پیش پلیس و نگهش میداره تا حافظه اش برگرده.
دانلود رمان بمان ای عشق
درباره ی دختری به اسم ونوس هستش که تو دانشگاه شهرستان قبول میشه…با صمیمی ترین دوستش برای ثبت نام دانشگاه عازم اون شهرستان میشن و ...
بخشی از داستان
-معلوم هست این ساعت روز چرا منو از خواب بیدار کردی؟این همه سر و صدا چیه؟
-ونوس به پشت سر نگریست.فرودگاه بسیار شلوغ بود و مردم با دسته گل های زیبا به انتظار ایستاده بودند.
-من فرودگاه هستم.
پریسا با تعجب گفت فرودگاه برا چی؟
-عمو دیشب اخر وقت تماس گرفت و گفت ...
خلاصه کتاب:
آکرولیزیانا گرهایه که هفت تا زندگی مختلف رو به واسطهٔ ماجراجوییهایی خطرناک و دیوونهوار به هم پیوند میزنه و در نهایت همهٔ این شخصیتهای متضاد و احساسات مبهم به واسطهٔ آکرولیزیانا دور هم جمع میشن و به دنیای ناشناختهای که توی یه زمان دیگه جریان داره فرستاده میشن.
اما در واقع این سفر تفریحی به ظاهر طنز و پر از هیجان که توی ذهنشون سوژهٔ سرخوشی و دیوونهبازیه، یه جنگ تمام عیاره که همهٔ چیزهایی که دوس دارن رو با از دست دادن به بدترین نحو ممکن تهدید میکنه...
خلاصه کتاب:
آتریسا یک دختر شیطون و مغرور، که سر دسته یک گروه پنج نفره تو دانشگاه هستش، آن ها دنبال کارهای هیجان انگیز و پر خطر هستن و معتقدن که با انجام این کارها به نحوی به مردم کمک میکنند.
از قضا در یکی از عملیات هایشان...
آیا دوست دارید که نتیجه اش را ببینید؟ که چه اتفاقی می افتد؟ پس تا آخر این رمان با ما همراه باشید.
خلاصه کتاب:
عصیانگری که آمده تا قصاص کند. تا به جبران آتشی که بر جانش افتاده زندگی دیگران را بسوزاند و بخشکاند. آمده تا با افسونگری جام زهر را در کام دشمنانش بریزد…
خلاصه کتاب:
بعد از ماجرای انجمن خون آشام ها، گرگ افسانه آزاد و رها شد و به درون جنگل قدم گذاشت. اما نه به میل خودش. از سمت جایی فرا خونده شد. از سمت جادوگری که داخل جنگل زندگی می کرد. جادوگری که رازهایی رو پنهان کرده بود و قصد داشت کار خطرناکی رو انجام بده... گرگ افسانه فهمید که می تونه حیات رو به افسانه برگردونه. فقط با بدست آوردن گوی حیات می تونه این کار رو انجام بده. اما احتمال به دست آوردن اون گوی خیلی خیلی کم بود و به خاطرش باید...
خلاصه کتاب:
شهر ترایل یه شهر تازه تأسیسِ که شهردارش، پروفسور کِیلی، برای پر جمعیت شدن شهر به صد نفر اولی که سریع تر اقدام کنند، سکونت رایگان توی بهترین منطقه و خونه های شهر و میده. این خبر که به گوش گلین و رِشا میرسه، عازم میشن تا به شهر برن و اون جا زندگی جدیدشون و بسازن.
غافل از اینکه شهر ترایل، یه شهر آزمایشیِ که پروفسور کِیلی اون و برای امتحان اختراع قدیمی و منحصر بفردش ساخته.
چی میشه اگه احساسات موش آزمایشگاهی بشن؟
دانلود رمان خانه جوانان سالمند
جوانان سرخورده ای که از زندگی در اجتماع خسته شده اند و هر کدام به طریقی با مردی مرموز مواجه میشوند.
قسمتی از رمان
صدای آژیر ماشین آتش نشانی و سر و صدای مردم همه جا را فرا گرفته بود. باد شدید درحال وزیدن بود و فضای متشنج حاکم را مضطربانه تر جلوه میداد.
آب دهانش را قورت داد و بینی اش را بالا کشید. از لبه پشت بام به پایین نگاه کوتاهی انداخت و ترسیده سرش را بالا ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.