خلاصه کتاب:
پارلا دختر همسایه بخاطر زورگویی و نجات آبروی پدرش از عشقش میگذره و با #پرویز زیبارویِ چشم سبز اما خبیٿ ازدواج میکنه.
ولی #چرخش_روزگار رازهای زیاد و تکان دهنده ای رو برملا میکنه.
اما گودزیلای همسایه ی چشم و ابرو مشکی و قلدر و لوطی محل هیچ لحظه ای عشقش رو تنها نمیذاره و گام به گام، نزدیکتر و بهتر از پدر مادر عشقش حامی پارلاست
خلاصه کتاب:
یه دختر ورزشکاره که برای مسابقات جهانی انتخاب شده..دختری که همه ی فکر و ذکرش کار و ورزششه و چیز دیگه جز این براش اهمیت نداره..اتفاقی با یه پسر اشنا میشه که از قضا اونم ورزشکاره.. چیزی تو گذشته ی این اقا پسر وجود داره سرخوش وشاد وسط باغ بزرگی راه میرفتم و آزاد برای خودم میچرخیدم مثل چهارده ساله ها باال پایین میپریدم لب جوی زاللی نشسته بودم و داشتم اب میخوردم… که… باصدای بلند گوشیم از خواب پریدم به زحمت تماس رو برقرار کردم و خواب آلود گفتم بله!؟؟! صدای سرخوشی تو گوشم میپیچید
خلاصه کتاب:
خانزده ای که خارج از کشور درس میخونه و اونجا تو یه شرکت بزرگ ماشین سازی طراح خودو هستش. بعد مرگ برادرش افسرده شده تا این که یه دختر شر و شیطون و پر انرزی و البته پر دردسر شاگردش میشه و مدام اونو به چالش می کشه خانزاده ی عاشق ما بی خبر از خانوادش زن میگیره و هنوز چیزی از عقدشون نگذشته که پدر خانزاده مریض میشه و مجبور میشه دلبرش رو تو دیار غربت بزاره و برگرده اما خانوادش براش خواب هایی دیدن و می خوان براش زن بگیرن اما اون که زن داره و....
خلاصه کتاب:
باران گرفتار پلیس و گرفتار عشق یک طرفهی ممنوعه، اون دختر لجباز و سرکشی هست که با دروغ دوستش فروزان به گرفتاری دچار میشه و ناخواسته بهش تهمت زده میشه و تحت تعقیب پلیسه و باران با تیری که خورده از چنگال قانون فرار میکنه و باید دید آیا زنده میمونه؟ و آیا سرنوشت چه بازی با شخصیت داستان خواهد داشت؟
خلاصه کتاب:
رمان آخته دخترک داستان خسته و بیرمقاش را به سوی ویولن کشاند. انگشتان نحیفاش با میلی وافر در پی نواختن بودند! ارشه را همچون تیغ تیز زندگی بر تن زخمی ویولن نواخت؛ آوایی تلخ از همدردی آن دو برخاست، آوایی از آرزوهای محال دخترک، از زندگی برباد رفتهاش، از عشق جانسوزاش… حکایت لیلی هنوز باقیست!
خلاصه کتاب:
دو تا دختر هر دو یه اسم، به نام هیوا، ولی دو دنیای متفاوت دارن و از هم دور هستن، سرنوشتشون هم تلخه و هم شیرینه، ولی باید دید که اینها توی بازی سرنوشت، چی میشن.
باید دید معجزه عشق در این رمان چهها میکند؟!
هیوا دختری که سرطان داره و حاضر به عمل نیست دکترش عاشقش میشه و مجبورش میکنه تا هیوا عمل کنه خوب بشه ولی هیوا...
خلاصه کتاب:
یاس،دندانپزشکی که وارد بیمارستان میشه و با دکتری اشنا میشه...
رابطه اینا باهم خوب پیش میره تا اینکه یاس شب عروسیش راز بزرگ اقای دکتر رو میفهمه
خلاصه کتاب:
دختری به نام مریم هست که سخت تو مشکلات زندگیش غرق شده. مریم داستان ما به دنبال کار وارد خونه ای میشه که پنج پسر داخلش زندگی میکنند؛ پنج پسر با شخصیت های متفاوت. مریم با هر تصمیم مسیر زندگیش رو تغییر میده و در این بین صاحب خونه که زن هست گذشتش رو برای مریم روایت میکنه
خلاصه کتاب:
طلا از پس عشقی گرم و پر شور بهخاطر روبهرو شدن با مشکلی بزرگ، حال به اوج تلخی و سردی رسیده و تنها راه رهایی را جدایی میداند. شاهرخ به هر دری میزند برای حفظ این عشق؛ اما تلاشهایش سرانجامی ندارد، تا اینکه داستان یک زندگی، زندگی پر فراز و نشیب نهال آرامآرام پوستهی این شکاف عظیم را کنار میزند و طلا را بین دو راهی تصمیم و انتخاب میگذارد.
خلاصه کتاب:
داستان راجب دختر و پسری به اسم آنا و ایمانه که با برخورد توی دانشگاه کلکلشون شروع میشه، اما کم کم عاشق هم میشن تا توی یه شب آنا ایمان رو توی یه جشن با یه دختر میبینه اما....
بعد از مدتی اینا با هم دوست میشن و ایمان به خواستگاری آنا میره، غافل از این که مشکل اصلی از همینجا شروع میشه
خلاصه کتاب:
افسون فرد سختکوشی است که همیشه با فداکاری برای بهتر زندگی کردن تلاش کرده است. در میانه مشکلات به این نتیجه میرسد که فداکاریهایش برای بهتر زندگی کردن برای هیچکس ارزش نداشته و تنها به مشکلاتش اضافه کرده است. ملاقاتش با فردی خاص به او این فرصت را میدهد تا از قالب افسون همیشگی خارج شود و بازی را آغاز کند که برد و باخت آن از ابتدا مشخص است.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.