زمانی که حقیقت برای آتریسا روشن شد و متوجه شد که ارمیا به خاطر شغلی که داشت به اون نزدیک شده بود به خاطره این که از اون برای هدف هاش استفاده کرده بود عشقش رو باور نکرد و از اون فاصله گرفت.
برای همین آتریسا همه چی و با ارمیا بهم زد و گفت که هرچی بینمون بوده تمومه و ارمیا که بعدش پشیمون شده بود و از آتریسا می خواست که یه فرصت دیگه بده
همیشه تو زندگی پستی بلندی هایی هست که نمی دونی چطور باید اون ها رو تو ترازوی حساب و کتاب زندگی قرار بدی!
گاهی اوقات، یک درد اون قدر عمیق شاید جسمت رو ضعیف کنه اما، به روحت آسیبی نمی زنه.
گاهی اوقات، هم یک درد ساده، خیلی ساده چنان ضربه مُهلِک و سختی بهت می زنه، چنان تو رو از پا در میاره، چنان قوی هست، که نه تنها روحت بلکه به جسمت هم صدمه وارد می کنه.
همیشه برای رسیدن به اوج باید یه نگاه به خودت بندازی ببین کجای زندگی قرار داری!
رستا بعد مرگ نامزدش، اونم درست روز عروسیش دچار افسردگی شدیدی میشه. پدرش برای بهبودی رستا مجبورش میکنه با امین ازدواج کنه.
ولی نمی دونست امین با سواستفاده کردن از محبت رستا، ازش چک و سفته گرفته تا....
یک شب بعد شکنجه های امین ، رستل بچشو سقط میکنه. امین سریع رستا رو به بیمارستان میرسونه و...
وقتی چشم باز میکنه امین و نمیبینه...
رستا بخاطر پیدا کردن امین حرف پیمان رفیعی خواستگار قدیمیش رو قبول میکنه و پا تو راهی میزاره که....
رستا با خواهرش رها کنار پیمان و دوستش فرشاد امیری سر قراری حاضر میشه که دنیای هر دو خواهرو عوض میکنه....
من ترلانم دختری که بعد از 3سال افسردگی و حال بد بخاطر خانواده ی از هم پاشیده تصمیم گرفتم ازدواج کنم اما درست شب عروسی ام نامزدم با دختر عمه ام فرار کرد و من ماندم و شاهرخی که دختر عمه ام را دوست داشت اما....
روایت مردیست که کار و اعتقاداتش باهم درگیر میشوند و از بین این ها فقط باید یکی را انتخاب کند
اما ناگهان احساساتش پا به میدان میگذارد و داستان زندگی اش عوض میشود.
کیمیا بنایی
به نام نجات دهنده زمین وزمان از نیت شوم شیطان وشیطان صفتان عالم هستی
سلام به همه عزیزانی که با چشمان مهربونشون این رمان رو دنبال می کنند. آزاده بختیاری نویسنده رمان..
نام رمان :(هوسناک)
ماه از نگاه به تو خجالت میکشد
گویی که تو عجین شده به رنگ خدایی
در شبی مهتابی و تاریک
که تو آرام پرسه میزنی و
با صدای زیبایت
کنار دریای طوفانی
آواز مستانه سر میدهی
و لبهای به رنگ کبودت
در ظلمت شب پنهان است
و تنها صدای زیبای تو
آهنگین و رسا به گوش میرسد
چه دلم میخواهد
در آغوشم بگیرمت
و با صدای موزون و زیبایت
آهسته کلام " دوستت دارم " را
در گوشم زمزمه کنی.
تمام دلخوشی دکتر اسرا برومند در روز استخدامش به باد میرود. رویارویی او با کسی که سالها پیش برای خانوادهاش رجز خوانده و پدرش را خانهنشین کردهاست. دکتر فرهاد سام با کینهای دیرینه! آیا اسرا از پس جراح پنجطلای بیمارستان برمیآید؟ #دورخیز عاشقانه_اجتماعی ناب از مریم بانو
یعنی میشود تابستان، بشود عروس زمستان؟ یعنی میشود جانان قصهی ما بشود عروس کوه سرد غرور؟
یعنی میشود دختر قصهی ما وقتی از طوفانهای بزرگ زندگیاش تن نحیفش شروع به لرزش کند، کسی باشد که دستهای او را بگیرد و با گرمای دستش وجود او را سراسر گرما و آرامش کند؟
امّا چه کسی میتواند باور کند که کوه سرد غرور دارای دستان گرمی باشد. تقدیر چه سرنوشتی را برای دختر قصهی ما رقم خواهد زد و جانان ما جنون و جانان چه کسی خواهد شد؟
داستان راجب دختر و پسری به اسم آنا و ایمانه که با برخورد توی دانشگاه کلکلشون شروع میشه، اما کم کم عاشق هم میشن تا توی یه شب آنا ایمان رو توی یه جشن با یه دختر میبینه اما....
بعد از مدتی اینا با هم دوست میشن و ایمان به خواستگاری آنا میره، غافل از این که مشکل اصلی از همینجا شروع میشه
افسون در حالیکه همه انتظار دارن با پسرخالهاش راستین ازدواج کنه ،مرد دیگه ای رو برای ازدواج انتخاب می کنه.مردی که دستی در مرگ نامزد راستین داره.
زندگی افسون بعد از ازدواج با مزاحمتهای پسرخالهاش به جهنم تبدیل میشه تا اینکه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.