خلاصه
بعضی اوقات به کسایی اعتماد می کنیم که نمی شناسیم اما فقط
از روی رفتارشون می دونیم که آدم خوبی هستن، اما همه چی که رفتار
و گفتار نیست هست؟ گاهی اوقات راز هایی دارن که هیچ کس خبر نداره:)
مقدمه:
با ترس و بهت بهش خیره شدم، اصلا نمی فهمیدم داره چه اتفاقی میوفته، یه قدم به طرفم برداشت اما من نمی تونستم عکس العملی نشون بدم.
نمی تونستم این اتفاقا رو هضم کنم، نه می تونستم جیغ بکشم نه می تونستم حرفی بزنم ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.