دانلود رمان یغماگر از فائزه حاجیحسینیدر حصارهایی که از افکار پوسیدهی مردم یک شهر کوچک ایجاد شده، بدنامی و بیآبرویی، گریبانگیر دختری بیگناه میشود که نقشی در تولد ننگینش ندارد. او، از گذشتههایش بیخبر است و فقط فکر میکند که همه چیز را میداند!افسوس که او، دل در گرو کسی سپرده که تمام دنیایش را تحت الشعاع قرار میدهد. اتفاقات مهم، زمانی رخ میدهند که او کمکم از رازهای بزرگ پشت پرده، مطلع میشود.دانلود رمان عشق آمازونیدانلود رمان آرمانهای یک ...
دانلود رمان تقاص به کدامین گناهبه نام نامی خداوند تنها و تن ها...با یاری خداوند و آرزویِ رسیدن به اهدافم نوشتن را شروع میکنم. تو نه چنانی که منم، تو نه چنانی که منم...تو نه بر آنی که منم، من نه بر آنم که تویی...من همه در حکم تو ام، تو همه در خون منی...گر مه و خورشید شوم، من کم از آنم که تویی...دستم را نوازشگرانه بر سنگ سردِ مزار خواهرم قرار دادم. قطره اشکی از چشمانم روانه شد و ...
خلاصه: قصه روایت زندگی ترلانه. دختری که از مشکلات خانوادگیش به پسر همسایهشون رضا پناه میبره، غافل از اینکه دست سرنوشت بازیهای زیادی رو براش قراره رقم بزنه و سر از خونهای درمیاره که توش اتفاقای عجیبی میفته که دنیا و سرنوشتش رو تغییر میده...
دانلود رمان هاید از مرجان جانیخدا آدمایی رو میبره لب پرتگاه ...که میدونه بال پرواز دارن.برای شکستت ناراحت نباش..فقط مطمئن شو که قوی تر و قدرتمند تر از قبل برمیگردی...♡[مرجان جانی]دانلود رمان دیونه بازیدانلود رمان محبوس در تاریکی از سمیه پورعلیدانلود رمان بگذر از جانم ۲دانلود رمان پیچک سرما زده از نسرین جمال پوردانلود رمان آه از راحانا (حنانه. س)بخشی از داستاننفس حبس شدم رو بیرون دادم و خودم رو از داخل آب کشیدم بیرون...دوباره نفس گرفتم و خواستم حرف ...
مثلا تو برای ابد محکومی به ندید کسی که دوسش داری؛ محکومی به قضاوت شدن، محکومی به بیمهری، محکومی به تنهایی تا ابد!فکر میکنند روانیه، اما از هفتاد تا عاقل سالمتره...از همون بچگی به جای اینکه پی فوتبال بازی کردن با بچههای محل و کلکسیون ماشینهای کلاسیکش باشه به فکر پدری بود که محکوم بود تا ابد و یک روز اسم دیوونه رو یدک بکشه و حالا این دیوونگی به تنها فرزندش به ارث رسیده بود.
دختری از جنس پاکی...پسری از جنس آتش...یک جنگ ناتموم و نابود کننده...یک عاشقی پایان ناپذیر...دختری که به خاطر عشقش پا تو دنیای ابدیت میذاره و شیطان میشه، اما... بگذریم از سختیها و شیرینیهای که در طول زندگیشون طی میکنند.از طرف دیگه دختر و پسر دانشجوی رشته شیطانی پا تو داستان و قصهی ما میذارند و باعث میشن دختر و پسر داستان بهم برسند و این وسط...
مادرم همیشه میگفت کسی که برای انتقام قبر میکنه باید دو تا بکنه که از قضا اولیش برای خودشه!زندگی مثل تاس میچرخه، گاهی اوقات با یه جفت شیش زندگی روی دور خوشبختی میچرخه، اما هیچ خوشبختیای همیشگی نیست، هست؟خط قرمز یه سریع از آدما همیشه احساساتشونه و منم استثنا نبودم و حالا...از من بترس! از منی که زخم خوردهام...از منی که بیمهری دیدم و سنگ شدم؛ خاکسترها خطرناکند چون با یه اشاره گر میگیرند، خاکستری که به یاد گذشته شعلهور میشه و هست و نیست رو به آتش میکشه!حالا یا آتش جنون یا نفرت... یا عشق!
دانلود رمان آه از راحانا (حنانه. س)دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کردچون بشد دلبر و با یار وفادار چه کردآه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیختآه از آن مست که با مردم هشیار چه کرداشک من رنگ شفق یافت ز بیمهری یارطالع بیشفقت بین که در این کار چه کردبرقی از منزل لیلی بدرخشید سحروه که با خرمن مجنون دلافگار چه کردساقیا جام میام ده که نگارنده غیبنیست معلوم که در پرده اسرار چه کردآن ...
آن خدایی که به قلبم غم دادخود او باران دادزندگی با عطش ثانیه ها میگذردمیشود ثانیه را جریان داد...جامهام را پر می کنم از عطر توخیالم را لبریز از سیمای تومی جویم تو را میان نرگسها در زیر باراننبیند چشم من غیر تو رامی خواند مدام لبهای من نام تو رانگاهم فریاد می زند شوق تماشای تو راتمام آینهها را از عکس های تو پر می کنمتمام جادهها را با تو قدم می زنمچه باشی و چه نباشیمن تو را با من زندگی می کنمتویی که تخمین فاصلهات هم دشوار استو تن من تاب ندارد شمردن کیلومترها راجسمت دور استاما خیالِ توست که با روحم در هم میآمیزدو آواز جنون سرمیدهد...
دانلود رمان بی عشق نیمه گمشده از کیانا بهمن زاداین رمان داستان زندگی دختریه به اسم کیانا که ناخواسته و از روی اجبار وارد زندگی آرتین آریامنش میشه پسری که به قول معروف ستاره دنیای مد بود و کیانا یه دختر ساده غرق در دنیای شیرین دخترونش پا میذاره به دنیای آدمای ثروتمند و چون کیانا از یه طبقه مالی ضعیف بود باعث میشه کارایی بکنه که حرص آرتینو بیشتر در بیاره درواقع همه چی اون چیزی نبود که از ...
فکرش را بکن یک جوان بی سر و سامان بیست و چند ساله باشی، عالم و آدم با یگدیگر متحد شوند تا در مغزت فرو کنند سر و سامان گرفتن فقط در ازدواج و بچه دار شدن خلاصه نمیشود و در زندگی راهکار های دیگری هم برای رسیدن به این مهم وجود دارد؛ درحالی که هدف والا و اصلی خودشان از ازدواج ترک اعتیاد و بد دلی و سر به راه شدن و «حالا یک بچه بیاورد شوهرش سیم و سنجاق را رها میکند
داستان کوتاه مترو از هانیه امینیبی حوصله و کسل در مترو نشسته بودم و نگاه جستجوگرم در اطرف میچرخید که چشمانم بر روی دختر مرده ای که با قدم های سست به سمتم می آمد ثابت ماند.راه میرفت....نفس میکشید ....میدید و میشنوید....ولی مرده بود...پوستش زیادی سفید بود،چشمانش بیش از اندازه سرخ و بی فروغ ،لب هایش مانند کویری بود که در انتظار قطره ای آب است...زیبا بود .....ولی مردهبه گمانم روحش مرده بود...نزدیکم شد و آرام کنارم نشست، مبهوت نگاهش ...
ویانا دختر سر به هوایی که با پارتی بابای پر نفوذش توی یه مجله خبری معتبر شروع به کار می کنه و این سر آغازی میشه برای آشنایی با آویز و ماجرا های طنزشون.آویز پسر خود ساخته از قشر ضعیف جامعه ست که با مرگ پدرش سرپرستی کل خانواده بر عهده اش افتاده و کار کرده... این بین ویانا می تونه زندگی آویز رو از این رو به اون رو بکنه و شخصیت های جدیدی که وارد رمان میشن تغییراتی در زندگی آویز و ویانا به وجود میارن و با یه ماموریت خبری، خیلی چیز ها رو میشه...
دانلود رمان پیچک سرما زده از نسرین جمال پورآفتاب، تازه از شر ابرهای مزاحم خلاص شده بود و از لبه ی دیوار خود را بالا کشیده بود.میلی به بیدارشدن نداشتم.آن قدر خسته بودم که اگر میشد،اگر می توانستم،تا ساعت ها روی این تخت و زیر این پتو، میماندم.دلم تیر میکشید و سرم از سر و صدای بلند حاکم بر خانه، به انفجار رسیده بود.دانلود رمان آغاز یک سرنوشتدانلود رمان دیونه بازیدانلود رمان جام غروردانلود رمان سلفی دردسر سازدانلود رمان شیشه ...
داستان کوتاه مرد تنهای شببه نام خدا#مرد_تنهای_شبروی علف های سبز زمینِ گلیِ پارک دراز کشیدم و به ستاره های بزرگ و کوچک خیره شدم، اوایل ماه سرما بود و سوز خنکی به صورتم برخورد کرد.ستاره های درخشان چشمانم را خیره کرده بودند، همیشه دلم می خواست به فضا سفر می کردم تا در آسمان ها پرواز کنم و از این سیاره به آن سیاره بروم؛ شاید دنیای جدیدی در انتظارم بود!آهی کشیدم و هوا را وارد ریه هایم کردم، از ...
ثانیه به ثانیه میگذرددر هر بار رودرو شدن جز جنجال باهمدر تکاپوی چیز دیگری نبودیمرقیب هم بودیم و از سر لجبازیثانیه هایی که میتوانستیم عاشقی کنیم رابه باد هوا گرفتیمحماقت بود قبول کاری که در توانایی های انسانیتمان بوداما در توانایی قلبچارچوب قانونو کارمای دنیایمان نبوداینجاست که قصه ما با غصه همکار شدنمان آغاز میشود:)
دانلود رمان دو مرد خشن منصدای نفس های تند و عمیقی رو پشت سرم شنیدم دیگه نتونستم بیشتر از این تحمل کنم به خاطر همین سریع برگشتمو با دیدنه سایه ای که توی اتاقم بود وحشت زده خواستم جیغ بزنم که سریع دستشو جلوی دهنم گذاشت و با ضربه بعدی چشمام آروم روی هم بسته شد.......دو مرد خشن من.....من میخواستمت...اما تو...نه...با تمامه بی مهریهات...با تمامه شکنجه هایی که روحو جسمم را میدادی بازهم...میخواستمت...آره میخواستمت...شاید بی عقلی محظ یا خودخواهی تو ...
دانلود رمان ارباب خون خواه منتقدیم به آنان که نیلوفر های قلبشان قربانی خشم دیگران شد آنان که با گذشتن از خود مانع ریختن خونی دیگر شدند.با سپاس فراوان از علی غلامی و شایسته نظری عزیزمقدمهدر این وادی حزن و محنت من بوسه زدم بر دل که آرام می تپد برای عشق، برای زندگی ،برای یار...بوسه ای کوچک اما پر از عطش خواستن،پر از تمنای بودن و پر از سرآغاز نفس کشیدن.آرام ،نجواگونه زمزمه می کنم:حضرت عشق ،من بی تو ...
دانلود رمان دار آخرانسانی که حکمش اعدام باشد، به انتظار دار مینشیند و مدام خاطراتش را مرور میکند. شاید هر کدام از ماها دارهای زیادی در عمرمان دیده باشیم؛ مثل سختی، فقر، گرسنگی... ولی آن که انسان را میکشد، دار آخر است. انسان از سایر دارها آویخته میشود؛ اما نمیمیرد. دار آخر کشنده است! دار آخر من، او شد؛ اویی که از صمیم قلبم برایش دل داده بودم و نفس نکشیدنش باعث شد من در عین زنده بودن، طعم دار ...
دانلود رمان آقای مغرور من خانوم شیطون منیه دختر شر و شیطون یه روز که قرار با دوستاش بره بیرون که به طور اتفاقی با یه پسری برخورد میکنه که اون پسره یکی از بهترین دوستای برادرشه اما خبر نداره که این اخرین برخودشان نیست....یه دختر شر و شیطون که مث نسیم بهاری لطیفهیه پسری پسره مغرور که مثل سنگه و غیر قابل نفوذنوع رمان =عاشقانه/کلکلی/طنزنام رمان=اقای مغرور من خانم لجباز منبه قلم a.h=قسمتی از رمانامروز صبح با صدای زنگ ...
دانلود رمان تاوانداستان شروع شدیک...دو...سه...چهار...پنج...چرا پنج؟!!این راز پیچیده تر و عمیق تر از چیزی بود که در باورهایم بگنجد.من! دختر ساده ی این قصه چه نقشی بین این مهره ها داشتم؟؟؟گویی بزرگترین گناهم این بود که نقشی نداشتم!گویی اسیر شدن در قلبت شروع گناه بود!منظره ی جالبی میشد؛ روزی که بی گناه باطناب احساساتم دارم بزنند.ولی مگر می شود از تو بگذرم؟؟کاش میشد گذشته هایمان را گلوله ای حرام کنیم.دانلود رمان دو دوم قلبم مال تودانلود رمان ضربان زندگیدانلود رمان ...
دانلود رمان پیشم بخندطرف ما شب نیستصدا با سکوت آشتی نمی کندکلمات انتظار می کشندمن با تو تنها نیستم، هیچکس با هیچکس تنها نیستشب از ستاره تنهاتر استطرف ما شب نیستچخماق ها کنار فیتیله بی طاقت اندخشم کوچه در مشت توستدرلبان تو شعر صیقل می خوردمن تورا دوست می دارم، و شب از ظلمت خود وحشت می کند."شاملو دانلود رمان ماریتادانلود رمان فراری از عشقدانلود رمان برای طُدانلود رمان چتر خیس باراندانلود رمان زمین گیرقسمتی از رمان(پگاه).... اگه با اون شب ...
دانلود رمان ما با همه فرق داریمآقا ۵ تا دختر داریم یکی از یکی شیطون تر و شلوغ تر و درس خون تراین درسخونو راست میگم تا حالا پایین ترین معدلی که گرفتن۲۱/۱۹ بودهببین دیگه با چه عجوبه هایی طرفیماینا از اوناشن که همیشه جواب تو آستینن ، خلاصه کنم هف خط روزگار که میگن اینانهیچ نقطه مشترکی تو رابطشون ندارن اما با هم دوستنو به شدت پشت همنتلاش میکنن که تو زندگی همیشه با هم تو یه راستا باشن ...
داستان کوتاه گناه دلدادگی←بِهْ نٰامِ خٰالِقِ عِشقْـ→ °گناه دلدادگی° °نویسنده: فاطمه معماری ۸۴° چه میدانستم به این سادگی دل میدهم. مگر تقدیر را برایم بازگو کرده بودند؟چه ساده دل باختم، دنیا برایم هم جهنم شد و هم بهشت.جهنمی از جنس نرسیدن، بهشتی از جنس عشق که بوی زندگی میداد.مثل همیشه به دفتر زندگی و خاطراتم رو آوردم. همچنان مثل همیشه برای نوشتن این خاطرات، مهر دادم و روح بخشیدم به دفتر و خودکار بیجان که شاهد زندگیام بودند. این بار میخواستم خیلی کوتاه مرور ...
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آخرین نظرات
علی غلامیسلام برای دریافت رمان اسم رمان رو به شمارم اس ام اس کنین 09024084858...
علی غلامیسلام برای دریافت رمان اسم رمان رو به شمارم اس ام اس کنین 09024084858...
علی غلامیسلام برای دریافت رمان اسم رمان رو به شمارم اس ام اس کنین 09024084858...
علی غلامیسلام برای دریافت رمان اسم رمان رو به شمارم اس ام اس کنین 09024084858...
علی غلامیسلام برای دریافت رمان اسم رمان رو به شمارم اس ام اس کنین 09024084858...
علی غلامیسلام برای دریافت رمان اسم رمان رو به شمارم اس ام اس کنین 09024084858...
اعتبار سنجی سایت
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.