دیالوگ ماندگار من و ما
بعدها سر کلاس، آزمایشگاه فیزیک۱، درحالیکه یکی از دانشجویان، ماشین حساب مهندسی در دستش بود گفت:«ببخشید استاد، می شه «g» رو ده بگیریم بجای «نه ممیز هشت، تا رُند بشه»
او آه سردی کشید و گفت:«آخه نخبه..مغز...شما که ماشین حساب دارین..هر عددی باشه بزار باشه...فرقی نداره..با ماشین حساب، حسابش می کنی دیگه...چه فرقی داره!؟»
سپس در حالیکه داشت، به دیوارهای ترک خورده و سقف قناص آزمایشگاه می نگریست، نیش خندی زد و گفت:« مهندسِ همین آزمایشگاه، به جای ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.