دانلود رمان بارکانفسی عمیق کشیدو سیگار روشن شده را میان دو انگشتش گرفتنگاهش را به آسمان دوخت و نفسی دیگر سر دادبه منظره روبه رویش نگاه کرد که در حال طلوع آفتاب است و شروع روزی تلخ و پر تنش برای خانوادهاش!از بالای پرتگاه به دریای زیر پایش که موج ها با تمام قدرتشان به سنگ ها بر خورد می کنن نگاه کرد و پک عمیقی به سیگارش زد.نمی دانست چه حسی دارد بر روی زانوهایش نشست و گل کوچکی ...
کیانا جان منتظر جلد سومت هم استم بسیار عالی بود...
اعتبار سنجی سایت
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.