دانلود رمان افسانه | به قلم مهدی ابراهیمی خلاصهدختره نشست پـشت درب و منم از قـصد تند تند میرفتم بیرون تا ببینمش و یهو برام سوال شد این دختری که من عاشـقش شـدم اسـمش چیه که رفتم به رئیس شعبه گفـتم آقای .. ایـن دختره مربوط به کدوم پروندس... که اون ماجـرا رو کامل واسم تعریف کرد...بعله دختره قصه ما اسمش {افسانه} /لقب/ بود... و بخاطر این دادگاه امـده بود که با یه پسری رفیق بودند و پسره بهش قول ازدواج ...
کیانا جان منتظر جلد سومت هم استم بسیار عالی بود...
اعتبار سنجی سایت
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.