ثانیه به ثانیه میگذرددر هر بار رودرو شدن جز جنجال باهمدر تکاپوی چیز دیگری نبودیمرقیب هم بودیم و از سر لجبازیثانیه هایی که میتوانستیم عاشقی کنیم رابه باد هوا گرفتیمحماقت بود قبول کاری که در توانایی های انسانیتمان بوداما در توانایی قلبچارچوب قانونو کارمای دنیایمان نبوداینجاست که قصه ما با غصه همکار شدنمان آغاز میشود:)
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.