دانلود رمان ابر بی بارانآتنه زن مطلقه ایست که با محمود رئیس شرکتش قرار ازدواج می گذارد ولی دیدن عشق سابقش تمام برنامه هایش را برهم می زند.ابر_بی_بارانسیستمش را خاموش و روی میزش را مرتب نمود. گوشی را چک و پیام محمود را خواند.«سر خیابون منتظرتم»گوشی را در کیف بزرگ مشکی اش انداخت.دلش هم می خواست با محمود برود و هم نمی خواست. با خودش هنوز کنار نیامده بود. محمود مرد صبوری بود که این مدت از این شل کن ...
کیانا جان منتظر جلد سومت هم استم بسیار عالی بود...
اعتبار سنجی سایت
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.