دانلود رمان آوای تنهایی قسمتی از رمان :برخورد قطره های بارون به شیشه حس خوبی بهم میداد...دل تو دلمنبود که فرهاد زودتر برگرده و بتونم سورپرایزش کنم..با اینکه انجام دادنکارای خونه با وجود بارداریم برام سخت شده بود ولی عشقی که بهفرهاد داشتم همه ی کارا رو واسم راحت میکرد...چشم دوخته بودم بهدر حیاط که باز شه..ساعت۸شب بود و هر شب همین موقع ها دیگهبرمیگرده..کلیدو توی قفل چرخوند و برای اینکه خیس نشه به سمتساختمون دوید..یه لحظه هول کردم که نکنه ...
کیانا جان منتظر جلد سومت هم استم بسیار عالی بود...
اعتبار سنجی سایت
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.