داستان کوتاه زمستان ابدیداستان_کوتاه✨ زمستان ابدی? ژانر اجتماعی✍️ بقلم راضیه قاسمی زمستان ابدیبهار بود.فروردین ماه،اما هوا هنوز سرد بود .انگار زمستان نمی خواستبرود انگار میخواست ابدی شود!هوا سوز داشت وهمین چند دقیقه ایکه طول کشید تا وسایلمان را پیاده کنیم کرخ شدیم. در شبی کهچراغ آسمان هم خاموش بود به خانه عمو رفتیم.خودش در را باز کرد.سرطان رنجورش کرده بود .خمیده آمد و در راگشود.به دنبالش وارد شدیم .سراغ پسرم که نور چشمی اش بودرا گرفت و وقتی او را خوابیده ...
کیانا جان منتظر جلد سومت هم استم بسیار عالی بود...
اعتبار سنجی سایت
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.