داستان صوتی یک نفر که مینویسد به قلم مریم گل محمدی برنده مسابقه نویسندگی انجمن دی ماه ۹۷از کابین آسانسور خارج شدم و سمت بخش کودکان به راه افتادم. عادت کرده بودم هر روز به آن جا بروم و اندک زمان استراحتم را با کودکان بیمار سپری کنم. بودن در میان آن فرشته های زمینی، خستگی را برایم بی معنا می کرد.خانم توکل -پزشک شیفت- با سگرمه هایی در هم خیره ام شده بود. می دانستم دل خوشی از من ...
کیانا جان منتظر جلد سومت هم استم بسیار عالی بود...
اعتبار سنجی سایت
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.