? داستان_کوتاه✨ یک_جرعه_بندگی? ژانر عاشقانه✍ بقلم مینا برادرشادزن جوانی به صورت زرد و رنگ پریدهی کودکانش نگاهی انداخت. تحملش از دیدن زجری که حتی در خواب هم با چین ابروانشان خود نمایی میکرد، طاق شد؛ بنابراین چشم گرداند و به دست دراز شدهی تلالؤ نور مهتابی که از لای پنجره به داخل میآمد، خیره شد. تا کی گرسنهگی؟مگر او چند سال داشت که، طعم ترش بیوه شدن را بچشد؟هنوز به انتهای افکارش نرسیده بود که، با صدای مشتهایی که بی ...
کیانا جان منتظر جلد سومت هم استم بسیار عالی بود...
اعتبار سنجی سایت
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان و کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.