رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
شعر بی پناهی یک زن

شعر ✨ بی پناهی یک زن ? ژانر عاشقانه ✍ بقلم فرزانه شفیع پور بی پناهی یک زن/ چادرش را محکم گرفت و با شتاب دور شد, تا صدای گریه ی کودکانش دیوانه اش نکند...! نمی فهمید چه می کند یا به کجا می رود... ذهنش در چند دقیقه ی قبل چرخ می خورد. همان لحظه ای که بچه ها از چادرش آویزان شدند و او با خشونت چادر را کشید و تقریبا دوید از مرکز نگهداری و آنها هم با گریه دنبالش می دویدند و نامش را ...

داستان کوتاه اسارت ماورایی

? دانلود داستان : اسارت ماورایی ? نوشته: فاطمه کریمی ? ژانر: #اجتماعی،عاشقانه این یک اسارت ماورائی است. برگه های کهنه یک کتاب، داستانی رو روایت می‌کنن. در گرگ و میش یک روز رعب انگیز، درست زمانی که ستاره ها جان به انوار طلایی رنگ تسلیم می‌کنن، روحی که به قطرات خون انسان تشنه است، در میان شاخ و برگ درخت سیب سرخی خارج از جاده اصلی کمین کرده است تا آخرین شکار خود را به نیش بکشد. گفته شده مرد دست فروشی از همان مکان ...

دلنوشته در رویای پدر

دلنوشته ✨ در رویای پدر ? ژانر عاشقانه ✍ بقلم اسما ترابی   برای اولین بار چشمانم رابر روی دنیا بازکردم با چهره مردی روبه رو می شوم که لبخند بر لب دارد شروع به گریه کردن می کنم مرد دستش رابر روی گونه ام می کشد بانوازش دست مرد آرام می گیرم مرد مرااز روی تخت کوچکی برمیدارد ودرآغوش میگیرد صورتش را نزدیک به صورتم می آورد وبوسه ای به گونه ام میزند. می گوید :خوش اومدی به این دنیاکوچولوی بابایی باشنیدن اسم بابا افکارم ذهنم ...

دلنوشته امتحان عشق

دلنوشته ✨ امتحان عشق ? ژانر عاشقانه ✍ بقلم شیلر بابا صفری در جلسه امتحانِ عشق من مانده‌ام و یک برگۀ سفید! یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی.. درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی‌شود! در این سکوت بغض‌آلود قطره کوچکی هوس سرسره بازی می‌کند! و برگه ی سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می‌کشد! عشق تو نوشتنی نیست.. در برگه‌ام، کنار آن قطره، یک قلب می‌کشم! وقت تمام است. برگه‌ها بالا.. #شیلر_باباصفری

شعر زیبای چشمانت

شعر ✨ چشمانت ? ژانر عاشقانه ✍ بقلم فرزانه شفیع پور دستش را به روی دستانم قرار داد، چشمانم را بستم تا فایق آیم به هیجان وجودم . طرحی از لبخند بر لبانم نشست و قلبم بی تاب دیدنش شد. نگاهم را دوختم به دکتری که بالای سرمان ایستاده و منتظر علامتش بود... سعی کردم نفهمد نگرانی ام را، از لرزش نامحسوس دستانم، که در دست های گرمش بود. سرش را که خم کرد به تایید، دکتر هم جلو آمد. هر باری که باند را می چرخاند، قلبم در ...

شعر زیبای دیوانگی

شعر ✨ دیوانگی ? ژانر عاشقانه ✍ بقلم فرزانه شفیع پور از پنجره ی آشپزخانه، صدای هوهوی باد بهاری که از لابلای درختان می گذرد و خنکای دلچسبی را به روحمان هدیه می کند، می اید. کمی آنطرف تر، بعد از شالیزارها را می گویم، صدای آژیر ماشین های پلیس به گوش می رسد. انگار در تعقیب اتومبیلی هستند. چه تضاد جالبی دارند، صداهای گاه زندگی بخش و گاه نا امیدکننده ی اطرافمان. صداها که درهم می امیزد، صدای تق گوشی هم به آنها اضافه می شود و من امیدوارانه چنگ ...

شعر زیبای زمانی که یک زن می شکند

شعر ✨ زمانی که یک زن می شکند ? ژانر عاشقانه ✍ بقلم فرزانه شفیع پور به قیچی بی خیال در دستانم پوزخندی می زنم و ادامه می دهم. کاش می شد که همانند همین شی فلزی سرد، بی احساس بود. قدرت می خواهد! سخت بودن و راحت گذشتن... تارهای بریده شده را روی زمین می ریزم و نگاهم می افتد به جفت گوهای مشکی بی حالت چشمانم در آیینه. او هم امیدش را از دست داده و تهی شده است. همانند من... برمی خیزم و ردمی شوم از همان رشته موهایی ...

شعر زیبای رحمت الهی

شعر ✨ رحمت الهی ? ژانر عاشقانه ✍ بقلم فرزانه شفیع پور تنم خیس از هجوم بی تعلل باران. ایستاده ام در میان باغچه، و سر بر آسمان برده و لبخند می زنم، و نجوا می کنم با خدایم، دوست داشتنش را... خنده ام می گیرد، از پرندگانی که با بالهای خیسشان به دنبال جان پناهی می گردند، و من پیروزمندانه بالهای قدرتمندم را نشان شان می دهم. شدت سیل آسای قطرات، مادرم را کنار پنجره می اورد، و تذکر و اخم شیرینش حتی ذره ای تکانم نمیدهد. آمده ام برای دردودل کردن ...

شعر زیبای اندکی محبت

شعر ✨ اندکی محبت ? ژانر عاشقانه ✍ بقلم فرزانه شفیع پور آرامش دریا در سکوت چشمانم معنا می شود . تنها همدم روزهای تنهایی ام... زمانی که رفتی برای ابد، من ماندم و بغضی بزرگ، و یک دنیا حرف، و دریای آرامی که گاهی با نا آرامی ام طغیان می کرد، و اما سکوتش را جولان می داد برای دردهایم... یادت می اید؟ نوجوان بودم هنوز! آمدی و با دست هایت مرا از دنیای صورتی هایم بیرون کشیدی. در آن دنیا فقط تو بودی پادشاه قلبم. می پرستیدم چشمان افسونگرت را... اما چه ...

شعر زیبای مدافع جانم باش

شعر ✨ مدافع جانم باش ? ژانر عاشقانه ✍ بقلم فرزانه شفیع پور حال دلم خوب نیست مرد من، بی بهانه بغض می کنم. باورکن تمام سعیم را می کنم که آرامشان کنم، اما بهانه ات را می گیرند. یاد ایام خوش بودنت، چنگ میزند بر قلبم، و امانم را میبرد. مشت می کنم بالش زیر سرم را، و خفه می کنم صدایم را در آن... تا خواب کودک چهارساله مان را ناآرام نکنم. می دانی مرد من؟ ... دیروز که برایش بستنی مورد علاقه اش را خریدم، به من چه ...

شعر زیبای مادر

شعر ✨ مادر ? ژانر عاشقانه ✍ بقلم فرزانه شفیع پور مادر نازنینم! صبر را از تو آموخته ام. خنده هایت که دنیایی از درد را قهقه می زد. مادرانه مردانگی کردی برای ایستادنم ، و من مدیون تمام زنانه های سرکوب شده ات هستم. نگاهت دنیایی از حسرت است، و جانم به لب می شود. و کاری نمی توانم بکنم. نمی دانم چه بگویم در وصفت، که زبانم الکن است. همین قدر می گویم که نمی توانم جبران تمام زحماتی را، که با دست های خالی، قلبی پر امید برایم ...

شعر زیبای پسرم

شعر ✨ پسرم ? ژانر عاشقانه ✍ بقلم فرزانه شفیع پور نگاه حسرت بارت را که می بینم، چیزی در درونم فرو می ریزد، و من غرق می شوم در دنیایی از ناشناخته های کودکی ات. می دانم نیازت را... و اما چه کنم که دستانم بند جایی نیست. آرام جان خسته ام، هرشب را به این امید صبح می کنم که بتوانم روزگار بهتری را برایت بسازم... پسرم! به دستان خالی ام نگاه نکن! من خدایی را دارم، که با همین دستان خالی یاری ام می دهد تا یاری ات کنم. کودک ...

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.