رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه

دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز

دل نوشته باران تمام خاطرات را بشور

دل نوشته باران تمام خاطرات را بشور باران تمام خاطرات را بشور دقیق و بی وقفه... مثل همان هایی که در دلم رخت میشویند هنگام یادآوری او! #زهرا_یگانه          

  • 1925 روز پيش
  • دلنوشته عاشقانه
  • 1,190 بازدید
  • ارسال نظر
دلنوشته دنیای عجیبی است

دلنوشته دنیای عجیبی است دنیای عجیبی است، که در میان آدم های این شهر، کسی نیست که بگوید: من تنها نیستم... چه به روزمان آمده است؟ #عماد_صالحی

  • 1925 روز پيش
  • دلنوشته عاشقانه
  • 1,298 بازدید
  • ارسال نظر
دل نوشته دروغ می گویند

دل نوشته دروغ می گویند دروغ می گویند عید اول بهار است عید آن روزیست که تو بیایی و برای همیشه در کنارم بمانی #ملیکسا

  • 1925 روز پيش
  • دلنوشته عاشقانه
  • 796 بازدید
  • ارسال نظر
دانلود رمان جدید ماه من آرام بخواب

دانلود رمان ماه من آرام بخواب به قلم درسا میزایی درسا پویان، دختری که طِی یک حادثه در کودکی پدرش و از دست داده و به همراهه مادرش زندگی میکنه. متاسفانه در سنِ حساسی که درسا بیشتر از هر موقع به آغوشِ پر مهر مادرش احتیاج داره، مادرش و هم از دست میده. خاله ی درسا، ساکنِ شمالِ و از درسا میخواد تا واسه ادامه زندگی، به شمال بیاد اما درسا مخالفت میکنه و با وجوده تمامه ناپختگی و بچگی هاش، تنها ...

  • 1926 روز پيش
  • علی غلامی
  • 26,836 بازدید
  • ۳۱ نظر
داستان کوتاه دستان خالی

داستان کوتاه دستان خالی به قلم ا اصغر زاده   حسین را روی تختش گذاشت و لبخندی به چهره‌ی معصومش زد,این پسرک شش ماهه تمام دنیای خودش و محمدش بود. موهایش را با کش بالا ی سرش جمع کرد و بلند شد از اتاق خارج شد,اذان صبح بود و مردش با آن چهره‌ی آرامش با دست و رویی خیس از سرویس خارج شد و با دیدنش لبخندی قشنگ تحویلش داد و گفت:-علیک سلام خانومم,بدو نمازت قضا میشه! محیا نزدیکش شد و طبق معمول روی  ...

دلنوشته بعضی وقتا

دلنوشته بعضی وقتا بعضی وقتا می‌گم کاش می‌شد همه‌ی خون تو بدنم رو دور بریزم بلکه نسبت خونیم با بعضیا از بین بره! سولماز قنبری

  • 1927 روز پيش
  • دلنوشته عاشقانه
  • 1,701 بازدید
  • ارسال نظر
دلنوشته باور کن

دلنوشته باور کن باور کن از تمام تو چیز زیادی نمی خواهم جز آغوشی برای حل شدن چشمی برای غرق شدن حسی برای لمس کردن و دلی برای تپیدن #فرنوش_گل_محمدی  

  • 1927 روز پيش
  • دلنوشته عاشقانه
  • 1,682 بازدید
  • ارسال نظر
دکلمه صوتی بد شده ایم با اجرای اعظم فهیمی

دکلمه صوتی بد شده ایم با اجرای اعظم فهیمی اگراز من می پرسیدند چه آرزویی داری؟ نمی گفتم: هیچ می گفتم : آرزوی تو را داشتن بزرگ ترین حسرت من بود. اما کو؟ کجاست؟ صاحب آرزوهایم! کجاست چراغ جادویی که می خواست حسرتم را پایان دهد. من آرزویی ندارم چون سال هاست دختر حسرت نام گرفته ام در سرزمین آرزوها... پلک می گذارم ومی گشایم اما بی آرزو می ترسم از آرزویی که قرار است زندگیم را به حسرت بلندی تمام کند. نوشته ی نداسلیمی دکلمه صوتی چه گویم از پریشانی با اجرای اعظم ارسطویی  دکلمه ...

  • 1927 روز پيش
  • علی غلامی
  • 943 بازدید
  • یک نظر
دکلمه صوتی و زیبای لالایی ملوسک با اجرای شعله آزاد

دکلمه صوتی و زیبای لالایی ملوسک با صدای شعله آزاد #لالایی 🆔 برات قصه میگم تا که بخوابی دیگه اشکی نریز، نکن بیتابی میگم حکایت بره و گرگه برات میگم دنیا چقدر بزرگه بخواب ای کودک من گریه بسه از اشکای تو این قلبم شکسته نذار مروارید چشمات حروم شه لا لایی میخونم تا شب تموم شه لا لایی کن لالایی کن لالایی تویی که پاکترین خلق خدایی لالایی کن گل ناز قشنگم ملوس کوچیک مست و ملنگم لالایی کن بخواب بابا بیداره گل بوسه روی دستات میکاره لالایی کن بخواب ای نور چشما با تو رنگ خوشی ...

دکلمه صوتی زمزمه ی شب و مهتاب با صدای سمانه کولابادی

دکلمه صوتی عاشقانه زمزمه ی شب و مهتاب با صدای سمانه کولابادی و به قلم نداسلیمی مهتاب دلش گرفته بود؛ آسمون هم که خیال بیدارشدن نداشت. چادرشو سرکرده بودوغرق در سکوت به خواب رفته بود. مهتاب گفت: -آهای با توام بیدارشو شب گفت: -مهتاب خانوم همه خوابیدند حتی زمین. مهتاب دوباره گفت: -بیدار دل تنگم شب گفت: دلتنگ چی؟ مهتاب آه بلندی کشید وگفت: -دلتنگ ستاره ها شب خندید وگفت: ستاره ها که اطراف تواند مهتاب پشت چادر ابر قایم شدوگفت: -تو که می خوابی اونا هم می خوابند ببین لحاف ابری کشیدن و صدای پلک زدنشون تا ...

  • 1927 روز پيش
  • علی غلامی
  • 1,727 بازدید
  • یک نظر
دلنوشته هک می کنم

دلنوشته هک می کنم هک می کنم اسمت و روی قلبم تا تپیدن و اغاز کنه. #مریم_صدر_ممتاز  

  • 1927 روز پيش
  • دلنوشته عاشقانه
  • 901 بازدید
  • ارسال نظر
دانلود رمان جدید در امتداد مرگ

دانلود رمان در امتداد مرگ به قلم کیمیا هاشمی سال ها پیش شخصی از خانواده با اصل و نصب رستگار در یک تصادف مشکوک به قتل می رسد. حال بعد از چند سال تلاش و آموزش متوالی ، نوه محبوب این خانواده در پی انتقام خواهرش به عنوان نفوذی پلیس در یک باند قاچاق انسان ، اسلحه و مواد فعالیت می کند. در این راه ، دختری ناخودآگاه پای در میدان این بازی مرگبار می گذارد. دختری که به طور کامل برنامه های آراز را ...

  • 1927 روز پيش
  • علی غلامی
  • 7,638 بازدید
  • ۱۱ نظر
درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • avaکارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • شهیدی هستمممنون میشم لینک گروه ایتا رو بزارین...
  • ایمان سعدتمه دوست دارم که این رمان از بی خانم...
  • ایمان سعدتعالی...
  • saraنمی دونم چی بگم فقط می تونم بگم کارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.