رمان های فروشی
رمان بگو سیب ، رمان بی پناهی همراز ، رمان آغوش تو ، رمان مردها عاشق نمیشوند ،رمان دلی نمونده بکشنی ، رمان برده عشق ، رمان فریب خورده ، رمان آرزویم کن ، رمان معجزه وصال ،رمان لبخند ابلیس ، رمان نیم دیگر من ، رمان عقد غیابی ، رمان از تو دورم ، رمان زخم یک خاطره ،رمان راز ققنوس ، رمان کلاه داران ، رمان آوای نگاهت .بهترین رمانهای انلاینی که ما برای شما عزیزان در بخش فروشی سایت رمانکده قرار داده ایم .هزینه تهیه این رمانها زیاد نیست و کل مجموعه رو اگه بخواین دانلود کنید هزینه یک کتاب فیزیکی هم نمیشه و ما این اطمینان رو میدیم که بهترین رمانهایی هست که در فضای مجازی خواهید خواند
خلاصه کتاب:
زمانی که حقیقت برای آتریسا روشن شد و متوجه شد که ارمیا به خاطر شغلی که داشت به اون نزدیک شده بود به خاطره این که از اون برای هدف هاش استفاده کرده بود عشقش رو باور نکرد و از اون فاصله گرفت.
برای همین آتریسا همه چی و با ارمیا بهم زد و گفت که هرچی بینمون بوده تمومه و ارمیا که بعدش پشیمون شده بود و از آتریسا می خواست که یه فرصت دیگه بده
- 141 روز پيش
- علی غلامی
- 3,328 بازدید
- ۱۹ نظر
خلاصه کتاب:
رستا بعد مرگ نامزدش، اونم درست روز عروسیش دچار افسردگی شدیدی میشه. پدرش برای بهبودی رستا مجبورش میکنه با امین ازدواج کنه.
ولی نمی دونست امین با سواستفاده کردن از محبت رستا، ازش چک و سفته گرفته تا....
یک شب بعد شکنجه های امین ، رستل بچشو سقط میکنه. امین سریع رستا رو به بیمارستان میرسونه و...
وقتی چشم باز میکنه امین و نمیبینه...
رستا بخاطر پیدا کردن امین حرف پیمان رفیعی خواستگار قدیمیش رو قبول میکنه و پا تو راهی میزاره که....
رستا با خواهرش رها کنار پیمان و دوستش فرشاد امیری سر قراری حاضر میشه که دنیای هر دو خواهرو عوض میکنه....
خلاصه کتاب:
من چکاوکم، دخـتری که از دار دنیا فقط یه مادر دارم که مجبور میشم بخاطر عمل قلب اش و زنده موندش، شرط ازدواج موقت دکتر اش رو قبول کنم و...
- 161 روز پيش
- علی غلامی
- 27,980 بازدید
- ۷ نظر
خلاصه کتاب:
چه میشود شبی در آغوشت باشم، سر بر شانههای مردانهات بگذارم و رقص انگشتانت لابهلای موهایم مستم کند.
نگاهت کنم دلبرانه، نگاهم کنی عاشقانه؛ سرت را دم گوشم بیاوری و شعری را زمزمه کنی که من مست طنین و احساس شعر خواندنت شوم.
طوری هر کلمه را ادا کنی که حتی خود کلمات هم در لذت صدای تو غرق شوند.
آنقدر نازم را بخری که دیگر طنازیهایم در مقابل احساسات غلیظ مردانهات کم بیاورند.
- 169 روز پيش
- علی غلامی
- 11,304 بازدید
- ارسال نظر
خلاصه کتاب:
اما سوژه ی داستان که از زبان اول شخص و دختری به اسم عقیق هست. وماجرا حول و حوش زندگی این دختر تو سی سالگیشه. یعنی درست زمانی که حس می کنه علی رغم داشتن خونواده و دوستان و مادری که همه جوره حمایتش می کنه بازم خلا های زیادی تو زندگیشه. و تصمیم می گیره اینارو به نوعی پر کنه
- 178 روز پيش
- علی غلامی
- 2,503 بازدید
- ۲ نظر
خلاصه کتاب:
آناهیتا زن فقیریه که می خواد از شر فقر و نداری خلاص بشه. اون نیروهای ایزدبانوی آب ها رو داره و کاملا شبیهشه. برای همین هم همراه شوهرش نقشه ی قتل ایزدبانو رو می ریزه و موقع خواب سراغش می ره تا اون رو بکشه و خودش جاش رو بگیره اما خب... هیچ چیز به همین راحتی قرار نیست پیش بره. و این بین نفرینی ابدی وجود داره که همه چیز رو سخت تر می کنه. پشیمونی می تونه زمان رو به عقب برگردونه؟ پشیمونی می تونه آناهیتا رو از شر نفرین خلاص کنه؟ احتمالا نه...
دانلود رمان بمان ای عشق
درباره ی دختری به اسم ونوس هستش که تو دانشگاه شهرستان قبول میشه…با صمیمی ترین دوستش برای ثبت نام دانشگاه عازم اون شهرستان میشن و ...
بخشی از داستان
-معلوم هست این ساعت روز چرا منو از خواب بیدار کردی؟این همه سر و صدا چیه؟
-ونوس به پشت سر نگریست.فرودگاه بسیار شلوغ بود و مردم با دسته گل های زیبا به انتظار ایستاده بودند.
-من فرودگاه هستم.
پریسا با تعجب گفت فرودگاه برا چی؟
-عمو دیشب اخر وقت تماس گرفت و گفت ...
خلاصه کتاب:
آنا بعد از فوت مادرش و در سن کم توسط پدرخوانده اش به خارج از کشور فرستاده میشه. حالا اون بعد از یک وقفه ده ساله برگشته و قصد موندن داره. تصمیم اون علاوه بر اینکه به مذاق پدر و خواهر و برادر ناتنیش خوش نمیاد خودش رو هم با اتفاقات شوکه کننده ای رو به رو میکنه
شروع این اتفاقات عجیب همون صبح روز دوم بعد از برگشتش رخ میده با دریافت پیامکی از شماره ناشناس :
- سلام، فکر کنم دیشب یکم زیادی پیش رفتم، معذرت میخوام!
این درحالیه که آنا حتی روحشم خبر نداره که فرد پشت تلفن کیه!
و قسمت شوکه کننده تر از اون اینکه اصلا یادش نمیاد شب قبلش کجا بوده؟1
- 204 روز پيش
- علی غلامی
- 7,844 بازدید
- ۷ نظر
خلاصه کتاب:
چهار ساله همه ازش متنفرن… پدر، مادر، برادر، حتی همه ی فامیل با نگاه های پر از نفرت دلش رو بدرد میارن… فقط و فقط به جر
م بی گناهی، بی گناهی که تو دادگاه همه گناهکاره… تا اینکه بالاخره بعد از چهار سال غریبه ای رو میبینه که از هر آشنایی براش
آشناتره یا شاید هم آشنایی که از هر غریبه ای براش غریبه تره… خودش هم نمیدونه ولی این میشه نقطه ی آغاز دوباره ای برای
داستان زندگی اون…قشنگه..پایان خوش
- 213 روز پيش
- علی غلامی
- 8,249 بازدید
- ۴ نظر
خلاصه کتاب:
من گناهکارم، تو گناهکاری، همه ما به نوبه خود در این گناه، گناهکاریم
من بدم، تو بدی، همه ما بد بودیم تا گناهکار باشیم، تا گناهکار بمانیم، تا ابد
و کلمات ناقص میمانند چون من جفا دیدم تو کینه به دل گرفتی و او انتقام گرفت به کدامین گناه؟به کدامین حکم محکوم شدیم به گناهکاران ابدی؟
هـــمه ما گناهکاریم...همـــه ما در روند ساخته شدن یه مرد هیــــولا شریکیم...حتی ساده ترین دختر این داستان
خیلی وقته ازم ....
- 214 روز پيش
- علی غلامی
- 14,361 بازدید
- ۲۳ نظر
خلاصه کتاب:
عصیانگری که آمده تا قصاص کند. تا به جبران آتشی که بر جانش افتاده زندگی دیگران را بسوزاند و بخشکاند. آمده تا با افسونگری جام زهر را در کام دشمنانش بریزد…
خلاصه کتاب:
من بارانم. دختر شیطونی که کل فامیل و دوستام از دست شیطنتام عاصی شده بودن. ماجرای اصلی زندگی من اون روزی اتفاق افتاد که برای خواهرم خواستگار اومد تو خونه باغ انارمون. قرار شد بهخاطر پسرخالهم که عاشق خواهرم بود، خواستگار رو فراری بدم. هر بلایی که فکر کنید تو باغ انار سرش اوردم، غافل از اینکه دامادو اشتباهی گرفتم...
خلاصه مدتی بعد دانشگاه قبول شدم و با خودم عهد کردم سربهراه بشم اما دقیقا روزای اول دانشگاه بود که اون پسر رو تو کلاسمون دیدم و...
کلام نویسنده: ژانر قصه عاشقانهست و به خاطر شخصیت شوخ باران میشه گفت کمی هم درونمایهی طنز داره که توی طول قصه باعث خندهتون میشه. الهی همیشه لبتون خندون و دلتون شاد باشه
- 224 روز پيش
- علی غلامی
- 22,921 بازدید
- ۱۷ نظر