خلاصه کتاب:
ثانیه به ثانیه میگذرد
در هر بار رودرو شدن جز جنجال باهم
در تکاپوی چیز دیگری نبودیم
رقیب هم بودیم و از سر لجبازی
ثانیه هایی که میتوانستیم عاشقی کنیم را
به باد هوا گرفتیم
حماقت بود قبول کاری که در توانایی های انسانیتمان بود
اما در توانایی قلب
چارچوب قانون
و کارمای دنیایمان نبود
اینجاست که قصه ما با غصه همکار شدنمان آغاز میشود:)
دانلود رمان دو مرد خشن من
صدای نفس های تند و عمیقی رو پشت سرم شنیدم دیگه نتونستم بیشتر از این تحمل کنم به خاطر همین سریع برگشتمو با دیدنه سایه ای که توی اتاقم بود وحشت زده خواستم جیغ بزنم که سریع دستشو جلوی دهنم گذاشت و با ضربه بعدی چشمام آروم روی هم بسته شد
.......دو مرد خشن من.....
من میخواستمت...
اما تو...
نه...
با تمامه بی مهریهات...
با تمامه شکنجه هایی که روحو جسمم را میدادی بازهم...
میخواستمت...
آره میخواستمت...
شاید بی عقلی محظ یا خودخواهی تو ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.