پیدایش می کنی!
در اندرونی ترین گوشه قلبت، در پنهانی ترین بغض سرکوب شده ات
به دنبالش می گردی…
در لا به لای درد های خاموشت
پیدایش می کنی!
میان خاطراتی که بوی نا می دهند
میان احساسات نمناکت
به دنبالش می گردی…
به دنبال آن زخم کهنه
زخمی که بی رمق شدی ولی تاب آوردی!
سایه های بی رنگ آدم ها و یاوه گویی های مضحکشان
روی دلت سنگینی می کند
اما تو به خود قول داده ای
که درد و بغض هایت را، اشک و خاطراتت را
پنهان کنی و به خود بگویی
من شبیه به کوه ام
گاهی استوار تر از همیشه و گاهی عجیب درمانده!
و غصه هایت آب می شود
زیرا تو به خود قول داده ای
که لکه ای تیره بر گلبرگ هایت
امید را هرگز در دلت نخشکاند.
#شعر_سپید
نوشته: #فائزه_تاجیکی
طرح: #آیهاسماعیلی