چشمهای خواب آلو باز خورشید رسید نور امید رسید دل توبیدارو تن من هوشیار است .نوبت عشق رسید چایی داغ از دل پر جوش سماور بوی نان تازه که پدراورده سفرها پهن از رزق خداست دستهای مهربانی مادرم لقمه نان میدهد بر دست من، چشمهایم مملو از شیرینی قند است که انگار نبات است لبخند پدر،مهربانی اینجاست در کنار صبحی زیبا، که خدا همراه من وتوست
من همین صبح را با شما قسمت کرده ام روزیم بسیار است.
چون نگاه خدا بر سفره ما پیداست هنوز، چشمهای بیدار غصه ها تان دور دور بر سر سفره هر خانه بماند نور وایمان خدا، یاد اون میبرد از دل تمام غصه ها..
نوشته: #مژگاناتابک
طرح: #آیهاسماعیلی