جهاد ماهر، پسری مصریست که در عنفوان جوانی، اِِقدام به ترور ناموفق یکی از افسران عالی رتبه ی کشور مصر می کند.
حالا او پس از هشت سال اسارت در زندان های دیکتاتور، آزاد شده و می خواهد شغلی برای خود دست و پا کند.
در این میان، آشنایی جهاد با دختری به نام اََسما، او را با گذشته ی خود پیوند می دهد، گذشته ای که اگرچه مدت هاست با آن دسته و پنجه نرم می کند و از آن کناره می گیرد اما حالا با وارد شدن اَسَما به زندگی اش، دوباره اوج می گیرد و فوران می کند!
در اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی، کشورهای عربی خاورمیانه دست خوش حوادثی شدند که اگر مسیر اصلاحات حکومتی آنها به همین منوال پیش می رفت، مطمئنا جهان به سوی امن تر شدن گامی بزرگ برمی داشت.
جرقه ی این مهم، با خود سوزی محمد بوعزیزی ) دست فروش تونسی( در مقابل کاخ بن علی ) حاکم تونس( آغاز و دومینو وار منجربه سقوط حکّّام ظالم عرب شد.
در میان سقوط مبارک) حاکم مصر( اهمیت ویژه ای داشت. مصر که خود را بزرگ جهان عرب و جهان اسلاممی دانست و از طرفی سابقه ی تمدن چندهزارساله ی فرهنگی داشت، طلایه دار این حرکت عربی در خاورمیانه شد.
طلایه داری که خیلی زود توانست دیکتاتور خود را سرنگون و دولت انقلابی خود را تشکیل دهد.
اما به راستی چه شد که بهار مصر به بهاری سرد و ویرانگر تبدیل شد؟
چه اتفاقاتی باعث شد تند باد خزان زده ی مصری ها خیلی زود باعث به یغما رفتن این تحول فرهنگی در خاورمیانه شود؟