رمان دانشجوی چادری باحیا و استاد بی قید و بند!
مسیح، استاد دانشگاه و رئیس شرکت مد و لباس با دانشجوی دختر چادری خود دچار چالش ها و رقابت های جذاب و هیجانی می شود که اخر سر، راه این دانشجو به شرکت استادش باز شده و ماجراهایی که چاشنی طنز و عاشقانه در پی دارد..
با لبخند از کلاس بیرون می آیم و دست نرگس را میکشم. نرگس با خجالت کنارم می ایستد. با خنده پسی به گردنش میزنم.
-دیدی آبرومون رفت؟
نرگس با حرص و خجالت می خواهد سمتم حمله کند که گارد می گیرم.
-چیه چرا منو می خوای بزنی؟
-همش تقصیر تویه آخه، این چه کاری بود کردیم ما؟
-خودت همش میگی می خوام این پسره رو اذیت کنم..
-من دیگه شکر بخورم بخوام اینکارو بکنم
-خیلی خب بیخیالش شو، من که گفتم زن داره..
-آخه اصلا بهش نمیومد انقدر وفادار باشه
با خنده سمت بوفه دانشگاه می رویم.
-همه که مثل شما نیستند..
چپ چپ نگاهم میکند.
-منظور؟
“روش اول خریداز طریق زرین پال”
روش دوم خرید از طریق کارت به کارت هزینه
اگه به هر دلیلی با خرید از طریق اینترنت با دو روش بالا مشکل دارید میتوانید مبلغ 36 هزار تومن به شماره کارت زیر کارت به کارت کنید و بعد به شماره تلفن (۰۹۰۲۴۰۸۴۸۵۸) نام رمان رو اس ام اس کنید و لینک رمان رو دریافت کنید