عشق به نظر من مثله خوردن آلوچس،از همون آلوچه های ریز که از،ترشیشون چشماتو میبندی و قیافتو تو هم میکنی
،درسته که این ترش بودنش اذیتت میکنه ولی تو از خوردنش، از،حس کردن اون مزه ی ترشش لذت میبری
مثلا آدما معمولا بین آلوچه ی درشت و ریز،درشت رو انتخاب میکنن ولی وقتی تموم میشن و میرسن به آلوچه ریزا ، وقتی مزش میره زیرِ دندونشون ، لذتی که از خوردن اون آلوچه بزرگا برده بودن یادشون میره،این فرق بین دوست داشتن و عشقه،وقتی طعم عشقو بچشی،هیچ دوست داشتنی دیگه به دهنت مزه نمیکنه
اووووف ای خدا حالا باید غرغرای ترانه خانومم تحمل کنم،یکی نیست به من بگه دختره ی چل مثله ادم شبا زود بخواب که مجبورنباشی تا ساعت دویه ظهر بکپی ،البته من قبلا اینجوری نبودماااا تا با پدیده ای به اسم اینترنت شبانه آشنا شدم هعیییی اولش تفریحی بود ولی خب الان دیگه معتادش شدم لامصب قدرت کششش بالاست…خلاصه که مثله جغد شدم شبا بیدارم روزا خواب،ای تو روحت ترانه که میخوای باز غر بزنی به جونم