دانلود رمان انتقام گیران

دانلود رمان انتقام گیران

اینم از قولی که دادم به درخواست کاربران جلد دوم رمان (“عملیات پردردسر “) تقدیم نگاه های قشنگتون…امیدوارم عین جلد اول ازش خوشتون بیاد.

❥ زمان انتقام گیران❥
نویسنده: سارینا بانو
ژانر: معمایی، عاشقانه، هیجان انگیز با پایان کاملا خوش
رمان درخواستی کاربران عزیز❥

جهت ارتباط با نویسنده سارینا بانو میتونید از طریق اینستاگرام پیام بدید.
آیدی اینستاگرام: sarina.25371
کانالمون تو تلگرام: https://t.me/interestingnovel

(جهت مشاهده عکس شخصیت های این رمان و رمان عملیات پردردسر میتونید به پیج اینستاگرام نویسنده مراجعه کنید.)

خلاصه ی جلد اول

آتریسا یک دختر شیطون و مغرور که سر دسته یک گروه پنج نفره تو دانشگاه بود اون ها دنبال کارهای هیجان انگیز و پر خطر بودن و معتقد بودن که با انجام این کارها به نحوی به مردم کمک می‌کنن.
یه روز که مثل همیشه به یک عملیات چالش برانگیز دعوت میشن و هر پنج نفر به محل مورد نظر میرن، کار اون ها در واقع یک دزدی محسوب می‌شد اما قصد اون ها فقط و فقط کمک به دختری به اسم النا بود که با تمام وجودش از آنها درخواست کمک کرده بود تا سوتفاهمی که در خانواده اش به خصوص برای برادرش به وجود آمده بود را حل کنن و اون ها فکر می‌کردن که این عملیات هم مثل عملیات های دیگشون ساده و بچگانه است و علاوه بر کمک باعث تفریح آنها هم می‌شود، برای همین برای انجام عملیات شبانه به ویلای برادر دختر رفتن و غافل از اینکه خودشان را در درسر بزرگی انداختن و انجام این عملیات سخت تر از اون چیزی بود که تصور می‌کردن که در نهایت با شکست مواجه شدن و دستشان برای برادر دختره رو شد و برادر دختر با مدرکی که از دزدی آن شب از این گروه پنج نفره داشت با آتریسا معامله ای کرد و اون و مجبور به کاری که دوست نداشت کرد و آتریسا هم به ناچار قبول کرد.

شروع رمان:

زمانی که حقیقت برای آتریسا روشن شد و متوجه شد که ارمیا به خاطر شغلی که داشت به اون نزدیک شده بود به خاطره این که از اون برای هدف هاش استفاده کرده بود عشقش رو باور نکرد و از اون فاصله گرفت.
برای همین آتریسا همه چی و با ارمیا بهم زد و گفت که هرچی بینمون بوده تمومه و ارمیا که بعدش پشیمون شده بود و از آتریسا می خواست که یه فرصت دیگه بده، توی این راه اتفاق های جدیدی افتاد که دو شخص ناشناس که برای انتقام گرفتن وارد این بازی شده بودن آتریسا رو می ترسوندن و اون به مرگ تهدید می کردن که به خاطره همین آتریسا مجبور شد که دوباره به ارمیا برگرده و کنارش باشه تا از این اتفاق ها و بلاهای جدید در امان باشه.
کیوان که آتریسا رو دوست داشت پیش آتریسا رفت و گفت که تو یا باید مال من بشی وگرنه نمی ذارم که به ارمیا برسی ولی آتریسا به حرفش گوش نکرد و گفت هرکاری که بخوام انجام میدم و از کسی هم نمی ترسم، به خاطره همین کیوان طبق دستوری که از رئیسش گرفته بود آتریسا رو با خودش به خونه ی ارمیایینا برد تا به ارمیا نشون بده که هرکاری از دستش برمیاد و اون ها باید به حرفش گوش میدادن.
کیوان با چاقویی که همراهش داشت به سمت ارمیا حمله کرد تا اون و بکشه ولی با اتفاقی که افتاد باعث شد که…

مطالب پیشنهادی ما:

دانلود رمان بمان ای عشق دانلود رمان عملیات پردردسر دانلود رمان نفس های شب دانلود رمان چالش مرگبار