گندم عاشق است.. عاشقی که بخاطرِ یک عشقِ قدیمی پا رویِ خیلی چیز ها گذاشته، قیدِ خیلی چیز ها را زده، بیخیالِ خیلی چیز ها شده!
از همسر اش جدا می شود، دوریِ پسر اش را تحمل می کند و با تمامِ قوا جلو می رود.. کاش به بن بست نخورد!
رو می کند به گندم؛ به زنی که تمام باور اش بود و.. تمام باور هایش را زیر سوال برده است!
آرام می گوید:
-هنوز دیر نشده گندمم!
نگاه گندم بالا می رود؛ ذل زده به چشم های دریایی مردی که ده سال از عمر اش را با او شریک بوده می گوید:
-از همون اول هم دیر بود باربد، خیلی دیر بود!
نگـاه باربد گرفته می شود و این زن تمام می کند همه چیـز را، مطمعن است!
پیـاده می شود؛ حال اش بد که نه افتضاح است!
نگاه اش را بالا برده و به آسمـان می دوزد.. سیاه است و ابری، چون روزگـارِ خود اش!
سیگـار را از جیب پالتـویش خارج می کند و گندم با کمی فاصـله ازش می ایسـتد.
-بخـاطرِ ماهان!
لبخنـدی زیبـا از تصـور ماهان روی لب های گندم نقش می بندد.
نفس عمیق می کشد.
-تا الـان هـم بخـاطر ماهان بود که اون زندگی رو تحمل می کردم باربد، پسر من بزرگ شده، آقا شده، می فهمه، تشخیص میده خوب بد رو!
پک عمیق باربد به سیگـار و آخـرین تیراش هم به خطـا رفت!
گندم حتی به خاطر پسرشان هم راضی به کوتاه آمدن نیست!
دوباره می گوید:
-تقصـیر ماهان چیه گندم، این وسط اذیت میشه!
بغض گندم می آید و او سمج تر قورت اش می دهد.
حرف های تلنبـار شده ی قلب اش را بیـرون می ریزد.
“روش اول خریداز طریق زرین پال”
روش دوم خرید از طریق کارت به کارت هزینه
اگه به هر دلیلی با خرید از طریق اینترنت با دو روش بالا مشکل دارید میتوانید مبلغ 21 هزار تومن به شماره کارت زیر کارت به کارت کنید و بعد به شماره تلفن (۰۹۰۲۴۰۸۴۸۵۸) نام رمان رو اس ام اس کنید و لینک رمان رو دریافت کنید