صدای نفس های تند و عمیقی رو پشت سرم شنیدم دیگه نتونستم بیشتر از این تحمل کنم به خاطر همین سریع برگشتمو با دیدنه سایه ای که توی اتاقم بود وحشت زده خواستم جیغ بزنم که سریع دستشو جلوی دهنم گذاشت و با ضربه بعدی چشمام آروم روی هم بسته شد
…….دو مرد خشن من…..
من میخواستمت…
اما تو…
نه…
با تمامه بی مهریهات…
با تمامه شکنجه هایی که روحو جسمم را میدادی بازهم…
میخواستمت…
آره میخواستمت…
شاید بی عقلی محظ یا خودخواهی تو بود…
ولی هرچه که نامش را بگذاریم…
میخواستمت…
نمی بخشمت…
به خاطر تمامیه دلی که برایم شکستی…
به خاطر احساسی که برایم پرپر کردی…
نمیبخشمت…
چون با بیرحمی تمام احساساتمو له کردی…
نمیبخشمت…
به خاطر زخمی که بر وجودم نشاندی…
به خاطر نمکی که بر زخمم پاشوندی…
به خاطر دردهایی که این همه سال کشیدم…
به خاطر تهمت ها و بلاهایی که سرم آوردی…
ولی…
دم نزدم…
اما…
میبخشمت…
به خاطر عشقی که بر قلبم حک کردی…
به خاطر اسمی که اکنون توی ذهنم هست…
اما…
تو ازش خبری نداری…
………………دو مرد خشن من……………
اخطار:کسانی که مخالف این هستن که شخصیت یه دختر له بشه و مورد تحقیر زیادی واقع بشه لطفا این رمانو نخونن و اگرهم کنجکاو هستن که بخوننش بهتره کامنت بدی نذارن چون من از اول هشدار دادم که محیطش چه طوریه درواقع این رمان جنبه فرهنگ سازی داره پس بهتره اگه مخافشی کامنت نذاری درعوض رمانو هم مطالعه نکنی
من خودم یه دخترم و علت این رمان کذایی که نوشتم فقط اینه که از دخترایی که زندگی خیلی سختی دارن و مدام در شرایطی هستن که مورد آزار و اذیت و تحقیر و توهین اطرافیانشون به خصوص جنس مذکر قرار میگیرن حمایتی کرده باشم و رمانی مثل زندگی اونا نوشته باشم که وقتی میخوننش دلگرم بشن که فضای رمان فقط عاشقانه های احساساتی بین دو دختروپسر نیست
واقعا رمانای شما محشره من عاشقشونم همرو خوندم ، تشکر بابت زحمتی که میکشید
من عاااااشق نوشته های خانم بهمن زاد هستم، امیدوارم این نویسنده ی خوش ایده رو توی جایگاه های بالا ببینیم3>
رمان قبلیتون خانم دزدی که ماه شد
عالییییییییییییییی بود
من تاصبح داشتم براش گریه میکردم
خیلی پیچیده بود اما عالیی
واقعا نمیدونم چی بگم قلم و نویسندگی شما محشره
وقتی که شروع به خوندن رمان میکنی دلت میخواد تا تهش رو بری
اصلا رمان های شما ی دنیای دیگه ای داره
شایدم مثل ی دریاست ک ادم توش غرق میشه
دستتون درد نکنه واقعا واقعا زحمت میکشین رمانهاتون بی نظیرن 🙂
.
سلام واقعا رمان عالی بود برای دخترای سرزمینم خیلی امید بخشه امیدوارم روزی برسه ک هیچ دختر یا پسری زجر نکشه:)
شیرین بود با وجود اینکه اولین رمانتون بوده که دیر منتشرش کردین بازم قشنگ بودو یه سبک جدید خلق کردید
ازدواج سوری و طلاق زوریو هم دوست داشتم تا نصفه خوندمش
قلمتون قابل ستایشه خانم
سلام.با عرض خسته نباشید خدمت خانم بهمن زاد.درباره اتفاقات رمان باید بگم که من از اونجایی که یک دخترم لحظه لحظه درک می کردم و اشک توی چشمام جمع بود اما فقط دعا می کردم که خدا هوای تمومی دختراشو داشته باشه و امیدوارم هیچ وقت یه دختر قلبش نشکنه و من هم بتونم کاری براشون بکنم و توی آغوششون بکشم اما اگه بخوام یه چیز بهشون بگم می گم که دخترا خدا دختراشو دوست داره و یه روز همه چی خوب میشه
زیبا بود یه سبک جدید با یه زندگی واقعی داستان جالبی بود کمتر از اینم از ایشون انتظار نمیره خسته نباشید
کیانا جون میشه یه رمان عاشقانه و ترسناک بنویسی که گروهی باشه مثل رمان خانه وحشت منظورم اینه که مثلا درباره سه تا دختر و سه تا پسر باشه که یه دونه از دختر و پسرا شخصیت اصلی باشن و داستان از دوتاشون تعریف بشه و البته یکم هم راوی و بین ترسناک بودن رمان عاشقونه باهاش مخلوط بشه محشر میشه بای
سلام عزیزم
رمانای خیلیی قشنگی مینویسی، قلمت فوقالعاده ست❤️
خداوکیلی من عاشق رماناتم مخصوصاً برج زهرمار و دختر شیطون بلا معرکه بود
موفق باشی گلم
با این هه کتابی که نویسنده نوشته این همه اشتباه نگارشی بعیده.عظله صفت دیگه چه صیغه ایه؟
یا کلمه در حینه دیگه چیه؟ کسره را چرا به صورت ه آوردید.
نویسنده باید روی مسائل نگارشی خیلی دقیق باشه.
اگر خیلی ادعات میشه خودت بنویس ببینم چه میکنی️
عالی عالی عالی عالیییییییییییییی
چه قدر خوب بود خیلی خوب بود فراتر از خیلی
آرزو میکنم همه دخترا شرایط زندگیشون قشنگو رویایی شه
عالی زندگی بارانو به تصویر کشیدی
منم موافقم سبک قلم جدیدیو وارد رمانای ارباب و بردگی کردی خیلی خفن بود خیلیییییی
عالی و پر هیجان. یک سبک جدید و دوست داشتنی✨
جلد دوم رمان ظاهر مغرور و باطن شرور چطوری میتونم پیدا کنم؟؟؟
کلی باهاش اشک ریختم واقعا رمان زیبایی بود
هیجان وعشق زیبایی رو توصیف کردین ،این رمان همیشه توی ذهنم حک میشه واقعا عالی بود….