دلارام در پی انتقام از گذشته میان کابوس هایش زندگی میکند ولی با دزدیده شدن خودش و خواهرانش توسط پسرانی زخم دیده
تمام کابوس ها به حقیقت تبدیل میشوند…
ژانر: عاشقانه، هیجانانگیز، تراژدی
نویسنده: آروشا سیف
برای دیدن عکس شخصیت ها به پیج زیر مراجعه کنید:
@aroosha.seif.roman
شده از خودت بپرسی چی شد که من به اینجا رسیدم؟ اصلا چی شد که اینجوری شد؟…تو این مدت بارها از خودم پرسیدم
چرا این اتفاق ها افتاد؟ چرا من؟ چرا ما؟ همه چی بر میگرده به اون روز. روزی که اگر نبود هیچی اینجوری که الان هست
نمیشد، روزی که اگر نبود همه چی قشنگ تر بود، روزی که اگر نبود…
_دلارام_
ژاکت مشکی رنگم رو بیشتر دور خودم پیچیدم و زل زدم به دونه های برفی که اروم اروم روی شیشه مینشست. این روز ها
بیشتر از همیشه فکر میکنم. به عشق، به این عکس توی دستم که تنها چیزیه که از مامان و بابام دارم، به عشقشون، به این که
چجوری میشه دو نفر بین اون همه تاریکی توی یک سازمان مافیایی نور عشق به قلبشون بتابه و انقدر مجنون هم بشن که پا
بزارن روی تمام قانون ها و مخفیانه فرار کنن. چه حسی داره وقتی حاصل عشق دو نفر بشه سه تا دختر که هر کدوم شباهت به
یکیشون دارن؟ چه حسی داره دوازده سال زندگی عاشقانه و شاد یک شبه با کشته شدن این دو مجنون عاشق تموم بشه؟ اصلا
مردن تو راه عشق چه حسی داره؟
خواهش میکنم زودتر فصل دوم رو بزارید
خیلی رمان خوبی هست
فصل دومش کی میاد بی صبرانه منتظرم
خیلی زیبا بود پیشنهاد میکنم بخونید