مقدمه:
میگویند:
شکست مقدمه پیروزی است!.
پس از شکست نباید ترسید
زیرا چَم و خَم کار دستت می آید
و تو را به پیروزی میرساند! ♡
هوا کاملا ابری است! دانه های ریز و درشت برف روی ژاکت کهنهاش مینشیند زمین از رنگ تیره به سفید درآمده! کسی جز آنها در خیابان نیست خب! چه کسی در این هوای سرد و سوزناک بیرون میآید؟
اگر کسی هم در اطراف این خیابان ها باشد بی شک و تردید در ماشیناش نشسته و بخاری ماشیناش هم روشن است!
چشمانش به بچه های کار میافتد که روی تپه برفی نشستهاند اخمی میکند و جلو میرود و عصبی میگوید
-پاشید ببینم گرفتند نشستن واسه من! اگه اینبار بتول بفهمه کار نکردید چوب تو آستین همتون میکنه هااا!
پسرکی تپل بین آن بچه ها بلند میشود و با لحن کودکانهای که دارد میگوید
-رویا جون خسته شدیم خب! خودت ببین کسی تو خیابون نیست حتی کلاغ هم تو این هوا پر نمیزنه!
جملهاش را کامل کرد که یک کلاغ سیاه از بالای سرشان پرواز کرد تمام بچه ها خندیدن و رویا هم لبخندی روی لبش آمد سرش را تکان میدهد و برای آخرین بار به آنها تذکر میدهد
–