نام رمان: بغض من عشق او
ژانر رمان:عاشقانه
نام نویسنده: نگین یزدانی
خلاصه رمان: آمدی و با گرمای وجودت، دستانم گرم شد
نفس هایم وصل نفس هایت بود
جانم فدایت بود..
تا این که مرا متهم خواندی وازمن فاصله گرفتی
زمانی که متوجه اشتباه خود شدی
برگشتی
حال من آن آدم سابق نیستم وتو باید تاوان حکم بی گناهی ام را بدهی!
عسل دخترم حاضری؟
با صدای مامان به خودم اومدم
از تو اتاق داد زدم
– آره مامان جان الان می آم پایین
مامان: زود باش دختر جان الان می رسن .
– باشه
مامان: بیا این جا یه کم کمک کن، کمرم درد گرفت
گونشو بوسیدم
– چشم قربونت برم
عرفان از تو آشپزخونه داد زد
عرفان: بازم این خود شیرین شروع کرد
مامان: دختر منه دیگه چی می شه کرد؟!
عرفان پزشک عمومیه و بیست و هفت سالشه و متاسفانه هنوز مجرده
عرفان: تو یکی حواستو جمع کن اون سینی
چایی آتیشی و نریزی رو دوستم آبرومونو به باد بدی!
– داداش این کارا دیگه قدیمی شده، یادمه یکی از دوستام یه خواستگاربراش اومد، از
طرف خوشش نیومد به طرز خیلی زیبایی آتیشش زد…
ولی من که همچین قصدی ندارم!
عرفان: نباید هم داشته باشی، سورنا خیلی با معرفت و باهاله خوب می شناسمش.
مامان: بسه دیگه باید یه فکرایی هم برای تو بکنم، داری از دست می ری پسر..
عرفان یه لبخند خجولی زد
عرفان: به خدا اگه راضی باشم به خاطرمن به خودت زحمت بدی!
مامان: من نگرانتم اگه این طوری بخوای ادامه بدی می ترشی بوی گند خونه رو بر می داره ها..
عرفان سری تکون داد و هیچی نگفت
داشتم به حرف های عرفان و مامان می خندیدم که صدای اف اف بلند شد
عرفان آیکون کلید اف اف و فشار داد
برای خوشامد گویی رفتیم دم در
چطوری فصل ۲ رو بخونم
ممنون میشم راهنمایی کنید
قلم نویسنده اش عالییییییی
جلد دوم اسمش چیه
غزلم باش
غزلم باش