قصه از جایی شروع میشه که دختر قصه همراه خانوادهش وارد ایران میشه، با یه خاطرهی بد دست و پنجه نرم میکنه. تو همین حین درگیر یه همکاری و بعد یه ماجرای عشقی میشه ولی اتفاقایی که براش به صورت مرموزی میافته باعث میشه یه معما رو کشف کنه…
حالا چرا “غم تماشا ندارد”؟ بخونید آخر قصه متوجه میشید که کجای قصه باید چشم ببندید و نگاهش نکنید…
واسه سفرایی که دیگه نمیریم
عکسایی که قسمت نمیشه بگیریم
واسه هر یقینی که تاوان شک نیست
واسه خاطره هایی که مشترک نیست
لبم را با زبان تر کردم، گلویم خشک نشده بود بغضم داشت خفهام میکرد. دلم نمیخواست روی صدایم اثر کند…
آروم باش طیلا…
همین یک جمله آرامترم کرد.
میخوای باز بسوزم
میخوای کوه یخ شم
کمک کن کمک کن خودمو ببخشم
واسه باوری که از این زندگی رفت
واسه عشقی که بی خداحافظی رفت
پشیمونی و این غمِ بی سر و تهش
واسه حرفایی که نرسیده موقعش
واسه روزایی که تو قهرت اسیرم
تو رو قد بوسیدنت قرض میگیرم
تمومش کن این سالهاست از تو دورم
بدهکارم این رفتنو به غرورم
میخوای باز بسوزم
میخوای کوه یخ شم
کمک کن کمک کن خودمو ببخشم
“روش اول خریداز طریق زرین پال”
روش دوم خرید از طریق کارت به کارت هزینه
اگه به هر دلیلی با خرید از طریق اینترنت با دو روش بالا مشکل دارید میتوانید مبلغ ۱۰ هزار تومن به شماره کارت زیر کارت به کارت کنید و بعد به شماره تلفن (۰۹۰۲۴۰۸۴۸۵۸) نام رمان رو اس ام اس کنید و لینک رمان رو دریافت کنید
خیلی عالی ولی کامل نیست
سلام دوستان خوب و همراه سایت رمانکده. ممنون که لطف دارید به من و کارهام رو دنبال میکنید. خوشحال میشم بعد از خوندن این اثر نظرتون رو برام بفرستید