ژانر : پلیسی- جنایی -عاشقانه – و کمی طنز
مقدمه :دنیا با انفجاری خلق شد…………..
انفجاری عظیم که همه چیز را از هم پاشید………..
حال بین من و تو انفجاری قوی تر در حال رخ دادن است .. .
کاش این انفجار رخ ندهد تا منو تو از هم نپاشیم … .
ولی صبر کن این …………انفجار مقدمه زندگیمان
است شاید از هم بپاشیم ولی این مقدمه فصلی نو در زندگیمان است
پس چرا از آن فرار کنیم….
ایدی اینستا :
Samaneh_hoo
مرد قوی هیکل رو به نوچه هاش داد زد
– زود باشین تا مادر تون رو نیوردم جلو چشمتون
یکی از اون ها گفت :
رئیس ماشین اسباب بازی که نیست میدونی چه سخته از راه دور کنترلش
کرد…
مرد با داد گفت :
-خفه شو… به کارت برس .
و با تلفن همراهش شماره دفتر رئیس بزرگ رو گرفت
مثل همیشه قبل از رئیس منشی با ان صدای الوده به عشوه اش جواب داد :
-الان وصلتون میکنم جعفر خان .
مرد کمی صبر کرد و با خودش گفت :
این همه سخت گیری برای یه تلفن جواب دادن؟
که صدای رئیس بزرگ به گوشش رسید
همون صدای سرد و خشک همیشگی که رعشه به تن شنوندش
مینداخت :جعفر مرده بودی خبری ازت نبود؟
-ببخشید رئیس تازه محموله رد شد تقصیر من نبود تقصیر این دوتا بچه بود
که ماشین کنترلی هم نمیتونن برونن
+بسه
-رئیس تکلیف چیه؟
+همون قانون همیشگی دوست بودن نگهشون دار دم درآوردن خلاصشون کن .
-چشم. فرمایش دیگه ای ؟
+دختره چی شد؟
-صحرا رو فرستادم کمپ بهترینا بالا سرشن چنان دختری بشه همه انگشت به دهن بمونن گرچه خیلی زمان بره ولی فرصت زیاده .
+خونوادش چی شدن ؟
-پی دختره نبودن . فقیرن ما هم یه چی تو کاسه باباش گذاشتیم که پیشو نگیره .
+ پیش رایان که نیست ؟
-نه . رئیس .
+ رو رایان خوب کار کنین . برا هفته بعد من باید یه سر برم ژاپن خوب حواست بهش باشه .
-چشم
دنیا با انفجار خلق نشد
چرا جلد دومش نمیاد
بد نبود یکم بی سر و ته بود بهتر میتونست نوشته بشه
چرا رمانها دانلود نمیشنننن کد 404میارههه
سلام ممنون بابت اطلاعتون درس شد
جلد دومش کی مینویسد