نابترین رمان طنز قرن🤣😹
دختره انقدر منحرفه که تند و تند سوتی میده🙊😂🙈
– خوش آمدید سرورم!
از حرکت ناگهانی و تغییر لحن همسرش متعجب شد.
– ممنونم، خبریه؟
پالتوی چرمش را گرفت و روی چوب رختی آویزان کرد.
– تا خبر را چه در نظر بگیرید سلطانم.
ابروهایش را به یکدیگر نزدیک کرد.
– چیزی برای خوردن داریم یا باز قراره مهمون جیب من و رستوران باشیم.
لبخند شیرینی را روی لبانش نشاند.
– خیر سرورم، خود برایتان غذایی از خطه ی هندو طبخ نموده ام اما اندکی زمان تا مهیا شدنش باقی است که تا شما استحمام کنید آماده ی میل کردن خواهد شد.
سر تا پای نهال را از نظر گذراند.
– خدا خودش امشب آخر و عاقبت ما رو به خیر کنه، حالا چرا غذا هندی؟
لبخندش دندان نما شد.
– راستش را بخواهید امروز که مشغول مرتب سازی خانه بودیم آن محموله ی منفور را پیدا و راهی زباله دانی ساختیم.
مقابل او ایستاد و دست روی شانه اش گذاشت.
– درست حرف بزن ببینم، چه وضع حرف زدنه؟
پر شیطنت ابرو زد.
– شما خود گفتید لحنمان را نمی پسندید ما هم در تغییر آن کوشیدیم و حاصل این چنین شد.
نفسش را کلافه بیرون فرستاد.
– قضیه ی محموله چیه؟
سرش را به طرف دست روی شانه اش چرخاند.
– خداوند از سر تقصیراتمان بگذرد که ابتدا به دستتان ظن بد بردیم اما بعد آن ماده ی سفید رنگ را در کیسه ای درون کابینت ها یافتیم و به اشتباه خود پی بردیم.
نگاهش را در چشمان غرق حیرت مردش گره زد.
– دگر نیازی به استفاده از آن زهرماری نمی باشد سرورم چراکه ما از هر حلالی بر شما حلال تریم.
متوجه ی منظورش که شد، انگشت شست و اشاره اش را دو طرف لبانش گذاشت تا جلوی خنده اش را بگیرد.
– تو کلا با حیا داشتن مشکل داری، نه؟
یک قدم فاصله ی بینشان را از میان برداشت.
– خیر عالیجناب اما چاره ای جز طبخ غذای پر از ادویه و بیحیایی برای محک زدن سلامت شما باقی نمانده.
دیگر نتوانست مقاومت کند که صدای قهقهه اش در فضای خانه طنین انداز شد و…
سلام خدا قوت … خانوم حشم فیروز قلمتون بسیار پر بار و توانا است …رمان بسیار زیبا و در عین حال قابل حس بود یعنی بخوبی اتفاقات رو در چهارچوب نوشتاری پیاده کرده بود لحظه ب لحظه اش بخوبی حس میشد …
خیلی رمانتونو دوست داشتم فقط یک خواهش دارم ازتون و اون اینه ک این رمانو رایگان کنید شاید کسی باشه ک این رمانو واقعا دوست داشته باشه اما ب هر دلیلی نتونه این پول رو برای خواندن ادامه داستان پرداخت کنه پس خواهش می کنم اگه امکانش هست کاری کنید تا این رایگان بشه
کاش رایگان بود
ممنونم هانی جان.
خوب
سلام، راستش فعلا تصمیمی در این باره نگرفتم.
سلام چه زمانی رمانتون رو کامل و رایگان تو سایت قرار میدین ؟؟
سلام عزیزدل، مشکلتون و به آقای غلامی بگید. حلش می کنن. شماره شون:۰۹۰۲۴۰۸۴۸۴۸ اینه منتهی فقط پیام بدید، زنگ نزنید.
سلام من ادامه رمان رو میخوام ولی نمیتونم بخرم ایران نیستم و نمیتونم پرداخت کنم چطوری میتونم ادامه اش رو داشته باشم
ممنون
سلام پریاجان، به این شماره پیام بدید و مشکلتون رو بگید. حلش می کنن.
۰۹۰۲۴۰۸۴۸۴۸
شرمنده ام بابت تأخیر ایجاد شده و در آخر امیدوارم همچنان از رمان راضی باشید.
سلام از خانوم حشم فیروز خیلی خبلی بابت قلم خوبشون ممنونم منتظر رمانهای زیباتون هستیم امیوارم آخرش خوب تموم بشه
من ادامه رمان رو خریدم اما نمیدونم چطوری میتونم دریافتش کنم؟