خلاصه:الیا دختری هست که پدرش در طی یک اتفاقی
به قتل می رسه. الیا برای گرفتن حق پدرش وارد جنگ
پرفراز و نشیبی می شود که در این راه وارد زندگی پسری
می شود تا تقاص گناهی را بگیرد؛ ولی ماجرا با آن چه که
او می دانست فرق داشت.
مقدمه: در این تهران پر شکوه و عظمت دست تقدیر
من و تو را در مقابل هم قرار داد. تو دنبال عشق و من
دنبال انتقام! چاقوی خشم من، گلوی عشق تو را خواهد
برید یا عشق تو من را غرق خواهد کرد.
چشم هایم تار بودند و تنها به روی نقطه ای نامعلوم
بردیوار سفید بیمارستان خیره بودند. بدنم کرخت و
بی جان، بر روی صندلی های فلزی و سرد افتاده بود. دیگر
نایی برای التماس کردن نداشتم، تمام آن چه را که در
چنته به کنار گذاشته بودم، با شنیدن خبر وخیم شدن
وضع پدرم به اتمام رسیده بود. دیگر اشکی نداشتم برای
روانه کردن بر جاده های گونه هایم، دیگر توانی نداشتم
برای ضجه زدن و چنگ انداختن بر سر و صورتم. در
زندگی نباتی به سر می بردم، نه شلوغی و سر صدای
اطرافم را متوجه بودم و نه آن چنان علاقه ای هم داشتم
که دویدن سفید پوشان بیمارستان به این طرف و آن
طرف را دنبال کنم.
– خانم پرند؟
با شنیدن صدایی از خلسه ی حزن گرفته ام بیرون آمدم.
نگاه خسته و درمانده ام را به صورت چروکیده ی دکتر
سفید پوشی که کمی به طرفم خم شده بود سوق دادم.
تن خسته ام را با هزار و یک زحمت از روی صندلی های
فلزی بلند کردم و رو به رویش قرار گرفتم. در همان حال
با صدایی که گویا از ته چاه بیرون می آمد گفتم:
عالی بود حتما بخوانید
چرا این رمان رو نمیشه دانلود کرد
روی گزینه دانلود نسخه pdf میزنم erorr میزنه حتی هر سه دانلود رو میزنم erorr میزند