دانلود رمان آوارهایی که عشق شدند

دانلود رمان آوارهایی که عشق شدند

مقدمه:آری زمین لرزید
قلب ودل زمین ازهم شکافته شد
اماجداشدن زمین
موجب به هم رسیدن
دوقلب درنقطه ایی زیرآجرهای ازهم گسیخته شد…
امدادگری که آوارهاراکنارمیزند
وبرای ماداستانی رقم میزند
به نام”آوارهایی که عشق شد”

خلاصه ایی ازرمان:
دختری باروحیات‌ لطیف وگاهادارای شیطنت
بااتفاقی اعضای خانواده اش را ازدست میدهد
وامدادگری ناجی
تن وزندگی اومیشود

قسمتی از رمان

باخنده وشوخی ازرهاخداحافظی کردم وبه خونه بازگشتم
عاشق این خونه کوچک بودم
مهرمادری درونش موج میزد
خودم درآغوش مادرم انداختم وبوسه محکمی به روی گونه اش زدم وباخنده گفتم:رویاخانم من بدجوری عاشقتما
من روازخودش جداکردوگفت:بازچی شده چاپلوس خانم
+هیچی بخدایه کاری میکنی آدم اصلاازابرازاحساساتم پشیمون بشه
خنده کوتاهی کردوگفت:بروورپریده خودم بزرگت کردم تمام اخلاقات دستمه
لبم رومیان دندان هایم کشیدم وبعدازکمی مکث گفتم:آخرهفته میزاری برم تولدرهابابچه های دانشگاه قراره سوپرایزش کنیم
-اهان دیدی گفتم خیلی خب مشکلی نداره برو
دوباره گونه اش رابوسیدم وبعدبه اتاقم رفتم
مقنعه ام راازسربیرون کشیدم ولباس هایم راازتن درآوردم
درازکشیدم وباتلفنم مشغول شدم
سرگرم‌بودم‌که دراتاق ناگهانی بازشدوآویرخودش رابه داخل انداخت وگفت:سلام آبجی جونم
ازجابرخاستم وجسم نحیفش رابه آغوش کشیدم وبوسه ایی روی موهای مشکی رنگش نهادم آن روزهاتمام دنیای من درچندوجب آغوش آویرخلاصه میشد…
مادرم برای چای عصرگاهی صدایم زد
عادت هرروزه مان همین بود بامادرم وژینا چای عصرگاهی مینوشیدم وازروزمرگی هایمان برای هم میگفتیم
ژیناهم موقع قاچ کردن کیک سررسیدوطبق معمول ازاستادهای کلاس کنکورش شاکی بودوروبه من باحسرت گفت:دلیناخوش به حالت قبول شدی خیالت راحت شد
لبخندروانه صورتم‌کردم وگفتم:توام‌این روزات تموم‌میشه فقط کافی تلاش وصبرکنی
مشغول خوردن چای وکیک شدم
مادرمشغول آماده کردن شام شد

مشخصات کتاب
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    مبینا شفیعی
  • صفحات
    284
لینک های دانلود
اگر نویسنده این اثر هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • اشتراک گذاری
6 نظر
نظرات
  • مبیناشفیعی
    29 اردیبهشت 1400 | 20:05

    ممنونم ازدوستان که رمان بنده حقیرروپسندیدن❤

  • حنانه
    29 فروردین 1400 | 05:40

    بسیار زیبا و لذت بخش بود دوستان حتما استفاده کنید با تشکر از سایت رمان کده

  • محبوب
    10 فروردین 1400 | 15:00

    عالیییییی بود چرا نظر من رو ثبت نکردیذ

  • ناشناس
    10 فروردین 1400 | 04:53

    خیلی خوب بود خیلیییی لذت بردم

  • Mahbob
    10 فروردین 1400 | 04:52

    عالی برای این رمان کم بود چه زیبا به قشر آسیب دیده جامعه پرداخته شد و چه زیباتر از فراز سختی ها آسانی ها رسید رمانتون بسیار زیبا بوذ

  • شقایق
    8 فروردین 1400 | 11:35

    عالی

درباره ما
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
  • 09024084858
نماد اعتماد الکترونیکی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانهمیباشد.