رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان آب و آتش

دانلود رمان آب و آتش

آتش هم که باشی بلاخره باید خاموش شوی
هر عاشقی معشوق…
هر دلداری دلبری….
و هر آتشی آبی را در خود می جوید
عشق عاشق می آفریند و
عاشق، معشوق….
یکی آب به آرامش یک دریا
دیگری
زیبا اما به بی پروایی یک آتش.
آتشی در جان خود در طالب هم رزم ناز
چون به زیبایی و بی پروایی خود برده راز
چشم بچرخاند و لبخند تمسخر بار زد
او نیابید هم چو خود با جسارت کارزار
ناگهان بادی وزید و روشنی را بر کشید
بی خبر از آن که آبی پرخروش بر تن کشید
آتش آن لحظه هیاهویش به یک لحظه نشست
بر دل خاکسترش صوت و نم دریا نشست.
نویسنده: فاطمه رنجبر

قسمتی از رمان

نفس عمیقی کشیدم و به پسر مظلوم رو به روم خیره شدم؛ انتخاب خوبی برای اسباب بازی دختر وحشی مثل من بود‌. چه قدر زحمت کشیده بودم تا همچین پسر پپه ای پیدا کنم و نظرش رو راحت جلب کنم.
دستم رو زیر شال نازک قرمزم بردم و طره موهای مشکیم که به سیاهی ذغال می رسید رو صاف کردم.
چند دقیقه گذشت. با پا روی زمین ضرب گرفتم اما انگار آرتین کافه چی پپه راغب به نطق کردن نبود.
با سرکشی به چشماش خیره شدم، پی بردم که تو این حالت به چه اندازه قدرت رسوخ تو وجودش رو دارم! تا به دقیقه نکشید سر به زیر انداخت. نیشخندی از این همه خجلی و کم رویی زدم.
خسته از این همه کش مکش لب از لب باز کردم:
-چرا انقدر آرومی؟ یه چیزی بگو!.
سرش رو بالا کشید و بدون این که نگام کنه جواب داد:

دانلود رایگان  دانلود رمان ثمره انتظار از نغمه اسمعیلی

با اخم نگاهش رو به سمتم کشید. سعی کردم خودم و کنترل کنم. به زور سر جام نشستم. بدم می اومد از پسرایی که برام کلاس می ذاشتن. دستم رو دور لیوان آب پرتقال حلقه کردم، خنکی لیوان حس خوبی و بهم القا می کرد. تو همون حین لب از لب باز کردم:
-یه جوری برخورد نکن که انگار با هیچ دختری نبودی! شرایطشم برات جور هست که صدتا صدتا دوست دختر بگیری و حتی ببری خون…. .
با مشتی که روی میز کوبیده شد باقی حرفم رو قورت دادم. مثل این که آرتین کافه چی ببو بود اما نه تا حدی که هر کسی هر چیزی بارش کنه!. خندم گرفته بود اما جلوی خودم رو گرفتم. از چشماش آتیش می بارید اما برام ذره ای اهمیت نداشت؛ نه نه، شایدم داشت! باید این گربه ملوس و رامش می کردم.
-خانم حرف دهنتون و مزه مزه کنید، درسته کارمند این کافم شب روز جون می کنم که

 

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: فاطمه رنجبر
  • تعداد صفحات: 530
  • 1143 روز پيش
  • علی غلامی
  • 12,432 بازدید
  • ۶ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • ناشناس
    ۸ مرداد ۱۴۰۰ | ۱۶:۱۴

    فوق العاده بود بسیار لذت بردم ممنون از سایت خوبتان

  • علی آشوری
    ۱۸ اسفند ۱۳۹۹ | ۲۰:۴۵

    خیلی زیبا

  • ناشناس
    ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ | ۲۰:۲۳

    هنوز نخوندم

  • ستاره
    ۱۵ اسفند ۱۳۹۹ | ۰۹:۰۰

    رمان بسیار زیبایی بود

  • aramis
    ۱۵ اسفند ۱۳۹۹ | ۰۱:۳۸

    khobe

  • نیلوفر
    ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ | ۲۱:۴۳

    رمان خوبی بودارزش خوندنوداره

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.