تقدیم به
تمامی کسانی که به من همنوازی با قلم را آموختند
نویسنده: اُمِگا
«با افتخار نویسنده اختصاصی انجمن رمان های عاشقانه هستم.»
این رمان توسط امگا نوشته طراحی و ویراستاری شده است و به رایگان در سایت رمانکده منتشر شده است و هیچ فردی حق فروش این رمان را ندارد و همچنین با کپی کنندگان برخورد قانونی خواهد شد.
توجه: اگر قصد خواندن رمان «ویتامین آد» را دارید ابتدا آن رمان را بخوانید زیرا در محتوای خطر اسپویل وجود دارد در غیر این صورت به راحتی رمان را بخوانید.
مقدمه:
ای کاش هیچ وقت قلبم در آفساید نمیماند.
ای کاش هرگز تو پشت پنالتیهای بیرحمانه زندگیام قرار نمیگرفتی.
ای کاش هیچگاه داور به ضرر ما سوت نمیزد و ای کاش من هیچوقت در بازی با قلبت مصدوم نمیشدم.
وای!… دو کارت زرد در بازی احساس…
من اخراج شدم… از روی نیمکت تشویقت میکنم با احتیاط پنالتی را بزن من به قدرت عشق ایمان دارم.
– چرا #ناراحتی؟!
– #دال آخرش رو جا نندازید #آقای_ایتزو!
ابروهای کوتاهش بالا پریدند و چشمهاش ریز شدند. گفت: #مشکلهجییاهمچینچیزیداری؟ #الفبابراتمحترمه؟ (😐😂)
دندون قرچهای کردم…
سرتاپاش رو از نظر گذروندم و گردنم رو کوتاه کج کردم و ادامه دادم: آدمهایی که تصمیمهای اشتباه میگیرند برام فاقد احترامند. برعکس الفبا.
– داری رسماً اعلام میکنی از بودن من ناراحتی؟!
– با اینقدر سؤال باید به گیراییتون شک کنم؟!
لبهای گوشتیاش رو به هم فشار داد. نفسش رو صدادار داد بیرون.
– گیراییام نسبت به کسی که به الفبا احترام میذاره…
پریدم وسط حرفش و گفتم: الفبا و کلمات #حریم خودشون رو رعایت میکنند.
قرمز شدن گوشهاش و پیوند خوردن ابروهاش مثل هورت کشیدن یه لیوان شربت خنک بود. #طعم_نعنایی و با تکههای یخ!
خواستم رد بشم که عصاش رو جلوی درگاه گذاشت و مانعم شد.
– من آدمی نیستم که برپایه حرفهای یه دختر بچه قید کاری که میخوام انجام بدم رو بزنم.
سرش رو از روی تأسف تکون داد و گفت: تیرت بد به سنگ خورد ال…نا!
به خاطر تلفظ افتضاح اسمم از زبونش سیخ شدن موهای بدنم رو حس کردم. جوری لام اسمم رو تلفظ کرد که مطمئن بودم تا چند وقت از شنیدن اسمم و هر کلمهای که لام داره چندشم میشه.
– کاشکی یک صدمی که روون فارسی حرف میزنی فرهنگ ایرانی جماعت رو درک میکردی… نه آقا… تو خون ما نیست کسی رو از خونهمون بیرون کنیم… حالا اون میخواد #بازیکن تیم دسته سه باشه یا ادواردو ایتزوی #نارسیسیتی #یوونتوس.
این رمان اختصاصی سایت رمانکده میباشد و کپی برداری از این اثر چه با ذکر و چه بدون ذکر منبع حرام می باشد .
خیلی عالی و باحال بود جلد دومش رو لطفا زودتر بزارید. باید ادواردو بخاطر کاری که کرد یه تنبیه کوچیک بشه تا دلمون خنک بشه
قسمت دومشم بزار مردم از کنجکاوی
عالی ممنون امگا جان لطفا فصل دومش رو هم منتشر کن ممنونت هستیم
خیلی عالیه امگا جان انشالله موفق باشی همیشه
سیلام امگا جون
رمان دختران مثبت در همسایگی پسران منفی خیلیییییییییی خوب بودفقط کامل نیست که میشه کامل رو بزاری؟
هرچی میگردم نیست
حتی تو گوگل هم نبود
تورو خدا تو همون گروه رمانکده بزارش
بخدا خیلی خوبه
همه دوسش داریم
من پیداش نمیکنم
اینقدر دوست دارم بدونم ادامش چی میشع
از اونجایی که یکی از دوست دختر هایه هیراد اومد دم در خونشون به بعد رو ندارمش
نه عزیزم رمان پسر مازراتی سوار نوشته نسیم مغفوریه من و نسیم یه نفر نیستیم
خیلی رمان جالبی بود من ک خیلی خوشم اومد ازش ممنون از نویسندش♥♥♥♥
امگا جونم همه رمانات عالیههه مخصوصا هیراد و باران
فک کنم رمان پسر مازراتی سوار هم از خودت بود؟ خیلییی گلییی اگه تو رو نداشتیم چی میشدا♥
جلد بعدی رو کی داخل سایت قرار میدید؟
تمامی حقوق مطالب وب سایت رمانکده محفوظ و هر گونه استفاده از کتابهای قرار داده شده بر روی سایت رمانکده به هر نحوی (انتشار از طریق اپلیکیشن های موبایل، کپی بر روی سایت و وبلاگ ها حتی با ذکر منبع و...) ممنوع می باشد و با متخلفین طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای برخورد می شود. و تیم رمانکده هیچ گونه رضایتی از قرار دادن فایل رمان ها در تلگرام و .... ندارد و از نظر اخلاقی کار صحیحی نیست.©
نظرتون راجب این رمان چی بود؟