رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان آوای چشمانت

دانلود رمان آوای چشمانت

در تاریکی های زندگی میان هیاهوی خوشی اطرافیانت چه ساده خود را گم میکنی چه ساده دل به کسانی می سپاری که یک روز در زندگیت نقش یه رهگذر ساده را داشتند اما اکنون در نقش سوپر استار زندگیت آنها هستند که خود را گم کرده اند
چه ساده بازیچه میشوی و چه ساده به یک نفر دل خوش میکنی و ساده تر از همه اینها آوای چشمانیست که زندگی تو را از تاریکی به سوی سکوتی خوشنوا هدایت میکند سکوتی که همه تلاش میکنن آنرا بهم بزنند اما او نمی گذارد
و اینجاست داستان ما آغاز میشود جدال بین دو معشوق برای تصاحب من:)

قسمتی از رمان

خدایا یه صبری به من عطا کن تا دهن بعضیارو سرویس نکردم
یعنی الان منو میگی توی حالی بودم که برم اینو خفه کنم چون بدجوری داره روی اعصابم درازو نشست میره
_تمومش میکنی یا نه؟
_از نظر من این موضوع تموم شدس تو داری زیادی کشش میدی
_نظر تو برای من اصلا مهم نیست جناب
_نظر توهم زیاد مهم نیست آماده باش دارم میام دنبالت
چشمامو با حرص روی هم بستمو ناخونای خوشگل کاشت شدمو توی دستم فشار دادم
این آخرش باعث میشد این خونواده داغ دار بشن چون یا من خودمو میکشم یا نقشه قتلشو میریزم
لحن خونسردش باعث میشد آتیشمو بیشتر باد بزنه به خاطرهمین با با لحنی که سعی میکردم هم کوبنده باشه هم حرص درار گفتم:
_ببین خوش خیال بیا یکم به سرسبز شدن جلوی خونمون کمک کن توکه زیادی توی امر خیری از پسش برمیایی
منظورمو از امر خیر گرفت چون صدای تک خنده مردونش باعث شد بیشتر حرصم بگیره ولی خب فکر کنم داشت منظورمو میگرفت چون تک خندش کاملا عصبی بود
برخلاف لحن عصبی و حرص درارم اون با خیال راحت و لحن خیلی جدی گفت:
_زیاد منتظرم نذاری حوصله ندارم بیام بالا کشون کشون ببرمت
_تنها وقتی میام پایین که ببینم علفای هرزی که زیر پات سبز شدن دارن زرد میشن بالاخره باید یکی باشه که بهشون آب بده
_کار به اونجاها نمیکشه نگران نباش

دانلود رایگان  دانلود رمان لپ های صورتی

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : 2 امتیاز کل : 4.5
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: کیانا بهمن زاد
  • تعداد صفحات: 264
  • 1346 روز پيش
  • علی غلامی
  • 31,105 بازدید
  • ۱۵۰ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • فرناز یاری
    ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۲:۳۶

    همه رمانای اثر این نویسنده واقعا عالین این یکیتم حرف نداشت شخصیت الیاس قصت معرکه بود داستان جالبی بود

  • کیانا بهمن زاد
    ۲۳ شهریور ۱۳۹۹ | ۲۳:۴۱

    از همگی کسانی که رمانای منو پیگیری میکنن و براش وقت میذارن و میخونن تشکر میکنم و آرزوی موفقیت و سلامتی برای خودشونو خانوادشون دارم
    ممنونم از اینهمه کامنت های عالی و انرژی بخشتون خیلی خیلی دوستتون دارم
    یه خبر خوب هم براتون دارم اونم اینه که انشالله به زودی و به لطف ادمینام رمانهای:
    بی پناهان یه دنده
    بی عشق نیمه گمشده
    دو مرد خشن من
    به زودی وارد سایت میشه و یه خبر خوشتر اونم ایکه بعد از ردیف کردن کارهای دانشگاهم جلد دوم برج زهرمار و دختر شیطون بلارو هم شروع به تایپ میکنم

  • kime
    ۲۳ شهریور ۱۳۹۹ | ۲۰:۱۴

    لیاقت وقت صرف کردنو داشت خیلی قشنگ بود اخرش زهرم ترکید نگران بودم پسره سوخته باشه ک خوبه شکر این اتفاق نیفتاد
    خسته نباشی خانوم دکتر هرچند این مدت دیگه به خانوم نویسنده شناخته شدی✔

  • زیبا شیخ اسماعیلی
    ۱۷ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۹:۵۰

    با دیدن اینهمه کامنت عالی ادم تحریک میشه که حتما بخونتش معلومه رمان قشنگیه

  • تک
    ۱۷ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۲:۲۱

    خدایی رمان عالی بود به همه پیشنهاد میدم که این رمانو بخونن من اولش حدس زدم به طاها میرسه تا اینکه الیاس اومد بعد دوباره حدس زدم به الیاس میرسه که یکهو اون اتفاق بین طاها و سوگند افتاد
    واقعا رمان جذابی بود طوری که ادم ترغیب میشد بفهمه بالاخره چی میشه
    بخش تیمارستان هم واقعا عالی بود خسته نباشی

  • هلال ماه
    ۱۶ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۱:۱۸

    اخرین رمانی که ازت دانلود کردم این بود فکر کنم چهارمین رمانیه که ازت خوندم
    تا حالا هیچ عیب و نقصی توی رمانات پیدا نکردم خدایی هر چهارتا رمانت محشر بودن از کامنتاتم معلوم بود
    منتظر بی پناهان یه دنده و بی عشق نیمه گمشده ات هم هستیم گلی
    خسته نباشی عزیزم

  • شاه عباس
    ۱۳ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۸:۳۲

    از داستانت خوشم اومد شخصیت های خوبی هم خلق کرده بودی اخرش یه دور سکتمون دادی ولی خوب بود شوک برامون لازم بود
    خسته نباسی در کل

  • هلن
    ۱۲ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۵:۵۷

    در کل بخوام بگم رمان زیبایی بود ممنون دختر

  • رمان خون
    ۱۲ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۱:۳۲

    این روزا که همه توی قرنطینن و نیاز ب سرگرمی دارن واقعا آثار تو بهترین انتخاب برای این کاره خانوم دزدی که ماه شد و پولتو به رخم نکش رو هم خوندم اونات محشر بودن و ترکوندی
    این یکیتم دوست داشتم
    منتظرم بقیه رماناتم بدی بیرون

  • پانیذ شفیعی
    ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ | ۱۷:۵۸

    عالی بود صحنه هایی که خلق کرده بودی واقعا خاص و جذاب بود

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
  • ستایشنميدونم چقدردیگه بایدقسمتون بدم تااین رمان رورایگان بزارید...
  • امیرعالی خوشم آمد...
  • چجوری بخونمشون؟...
  • زهرا زارع مقدمدر دل دارم سخن می اورم ان را بر زبان اما سخن کجا و خط زیبای رمان کجا ؟ ☆ واقعا ر...
  • گودزیلای همسایه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.