در تاریکی های زندگی میان هیاهوی خوشی اطرافیانت چه ساده خود را گم میکنی چه ساده دل به کسانی می سپاری که یک روز در زندگیت نقش یه رهگذر ساده را داشتند اما اکنون در نقش سوپر استار زندگیت آنها هستند که خود را گم کرده اند
چه ساده بازیچه میشوی و چه ساده به یک نفر دل خوش میکنی و ساده تر از همه اینها آوای چشمانیست که زندگی تو را از تاریکی به سوی سکوتی خوشنوا هدایت میکند سکوتی که همه تلاش میکنن آنرا بهم بزنند اما او نمی گذارد
و اینجاست داستان ما آغاز میشود جدال بین دو معشوق برای تصاحب من:)
خدایا یه صبری به من عطا کن تا دهن بعضیارو سرویس نکردم
یعنی الان منو میگی توی حالی بودم که برم اینو خفه کنم چون بدجوری داره روی اعصابم درازو نشست میره
_تمومش میکنی یا نه؟
_از نظر من این موضوع تموم شدس تو داری زیادی کشش میدی
_نظر تو برای من اصلا مهم نیست جناب
_نظر توهم زیاد مهم نیست آماده باش دارم میام دنبالت
چشمامو با حرص روی هم بستمو ناخونای خوشگل کاشت شدمو توی دستم فشار دادم
این آخرش باعث میشد این خونواده داغ دار بشن چون یا من خودمو میکشم یا نقشه قتلشو میریزم
لحن خونسردش باعث میشد آتیشمو بیشتر باد بزنه به خاطرهمین با با لحنی که سعی میکردم هم کوبنده باشه هم حرص درار گفتم:
_ببین خوش خیال بیا یکم به سرسبز شدن جلوی خونمون کمک کن توکه زیادی توی امر خیری از پسش برمیایی
منظورمو از امر خیر گرفت چون صدای تک خنده مردونش باعث شد بیشتر حرصم بگیره ولی خب فکر کنم داشت منظورمو میگرفت چون تک خندش کاملا عصبی بود
برخلاف لحن عصبی و حرص درارم اون با خیال راحت و لحن خیلی جدی گفت:
_زیاد منتظرم نذاری حوصله ندارم بیام بالا کشون کشون ببرمت
_تنها وقتی میام پایین که ببینم علفای هرزی که زیر پات سبز شدن دارن زرد میشن بالاخره باید یکی باشه که بهشون آب بده
_کار به اونجاها نمیکشه نگران نباش
چه قدر قلمتو دوست دارم افتخار میکنم که یه دختر با سن کم این همه تعداد رمان داشته باشه و یکی از یکی بهتر و جذاب تر
حتما رمانایی ک بهش اشاره کردی اخر رمانت زودتر بده بیرون چون من همه آثارتو خوندم و عاشق قلمتم
موفق باشی هنرمند
قلمتون قابل ستایشه خیلی زیباس اولین رمانی نیست ازتون میخونم همه رماناتون داستانا و صحنه هاش خاص و جذابه طوری که خواننده ترغیب میشه برای خوندن
به همه پیشنهاد میدم حتما حتما نه تنها این رمان بلکه همه رمانای این نویسندرو بخونن
قشنگ بود منم عینه شما رمان مینویسم همه آثارتونو خوندم ازش خیلی چیزا یاد گرفتم برای رمانای خودم ازشون استفاده می کنم خسته نباشی
عالی بود
سلام samarجون
فکر کنم اشتباه شده گلی چون این رمان من اصلا یه همچین فضایی نداره خانومی
پایان کاملا شادی هم داره عزیزم
نمیدونم هدفت از این کار چی بوده اما خب میدونم حتما اشتباه کردی گلم
این رمانتو تقریبا یه ماه پیش خونده بودم اومدم ببینم آثار جدید دادی بیرون ک یه کامنت واقعا مسخره دیدم
فضای رمان خیلی قشنگ و توصیف گرانه بود پایان کاملا شادی هم داشت
لطفا کارای یک نویسندرو زیر سوال نبرید اونم الکی
چشم حسودات کور بشه خیلیم رمان قشنگیه من ک نمیدونم اصلا فضایی پر از بدبختی نداشت درضمن پایان خوشیم داشت
خیلی کیف کردم حسابی ممنون
معلومه اصلا رمانو نخوندی عزیزم ک یه همچین حرفی میزنی اصلا هم غمگین نبود پایان شادی داشت خانومی همه شخصیت ها بهم رسیدن نمیدونم شاید با رمان دیگه ای اشتباه گرفتی بیشتر دقت کن
من اصلا پیشنهاد نمیدم رمانی سرتاسر بدبختی و اخرشم واقعا غمگین بود
من اصلا پیشنهاد نمیدم رمان سرتاسر بدبختی بود و اخرشم غمگین تموم شد