دانلود رمان خیانتکار عاشق

دانلود رمان خیانتکار عاشق

خیانتکار عاشق جلد اول

عاشقانه، جاسوسی، هیجانی، اکشن

قسمت اول
بسم الله الرحمن الرحیم

نام رمان: خیانتکار عاشق (traitor Lover)

نویسنده: ف عبدالله زاده (destroyer)

ژانر: عاشقانه، پلیسی، هیجان انگیز، اکشن، معمایی

جلد دوم این رمان رو هم اکنون میتوانید از لینک زیر دانلود کنید

www.romankade.com/1400/02/16/دانلود-رمان-خیانتکار-عاشق-۲/

خلاصه:

من یه زنم، اما مجبورم مردونه بجنگم…
من یه دخترم، اما مجبورم پدرم رو توی تیمارستان رها کنم…
من یه معشوقم، اما مجبورم دل بشکنم…
من یه پرستارم، اما مجبورم آدم بکشم…
من یه عاشقم، اما مجبورم خیانت بکنم…
و در آخر من یه جاسوسم و مجبورم بخاطر دل بستن به دشمنم جوتنم و بدم…!
باید سنگدل باشم، نسبت به هر کسی که دوسم داره، چون من یه پلیس دزدم!
دزد قلب ها و احساسات، زندگی ها و اطلاعات!
دوئل شیطان و فرشته ی درون، فاصله ی بین عشق و خیانت!
باید به مردی که توی قلبمه خیانت کنم.
برای همینه که اسم من خیانتکار عاشقه!

**توجه**
( تمام شخصیت های حقیقی و حقوقی و اتفاقات و صحنه های این رمان من جمله سازمان اطلاعات و امنیت، ساخته ی ذهن نویسنده هستند و هر گونه تشابهی کاملا اتفاقی است، تمام دیالوگ ها و مونولوگ ها بدون منظور بوده و قصد توهین به هیچ شخص یا قومیتی وجود نداشته است )

**نکته ی مهم**
( این رمان نسخه ای کاملا جدید و ویرایش شده از رمان خیانتکار عاشقه، نسخه های قبلی که برگشت می خورن به تاریخ های ۱۳۹۷/۶/۳۰ و ۱۳۹۸/۵/۲۴ مقداری متفاوت با این نسخه هستن، توجه کنید که این نسخه ویرایش نهایی جلد اول این اثره، ممنون از همراهیتون )

مقدمه:

بی همگان به سر شود بی‌ تو به سر نمی‌شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود

جان ز تو جوش می‌ کند دل ز تو نوش می‌کند
عقل خروش می‌ کند بی‌تو به سر نمی‌شود

خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بی‌ تو به سر نمی‌شود

جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بی‌ تو به سر نمی‌شود

گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود

دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی
این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود

بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود

گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
ور بروی عدم شوم بی‌ تو به سر نمی‌ شود

خواب مرا ببسته‌ ای نقش مرا بشسته‌ ای
وز همه‌ ام گسسته‌ ای بی‌ تو به سر نمی‌ شود

گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بی‌ تو به سر نمی‌ شود

بی تو نه زندگی خوشم بی‌ تو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم بی‌ تو به سر نمی‌ شود

هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بی‌ تو به سر نمی‌ شود
مولانا
****
به نام خداوند لوح و قلم

حقیقت نگار وجود و عدم

خدایی که داننده ی رازهاست

نخستین سرآغاز آغازهاست