می گفتم: من یه دخترم
مگه میشه احساسات زیبام و سرکوب کنم؟
مگه میشه تبسم شیرینم و از دنیا دریغ کنم؟
مگه میشه موهای پریشون شده ام تو باد و تو معرض دید مردی نذارم تا دلش بلرزه؟
مگه میشه ناخنام و از لاکای خوش رنگ و زیبا دریغ کنم؟
مگه میشه طنازی نکنم؟
اصلا مگه میشه دل نبرم؟
من یه دخترم و جلوه تو ذات منه!
مگه میشه دل و دین مردی رو نبرم؟
لبخند پاشید، از اونایی که جون دادن براش کم بود.
گفت: شما ریحانه ای! می دونم، می دونم طنازی کردن و دوست داری و خوبم بلدی. ولی این دل بردن، فقط باید برای اهلش باشه و بس! فقط برای کسی که لایق خنده های شیرینت باشه. فقط برای کسی که قدر آهنگ دلنشین صدات و بدونه. فقط دل و دین منو بِبَر، باشه؟!
و مگه میشد تو جواب باشه گفتن شیرینت نه بیارم؟!
حالا چادری روی سرم می اندازم، تا حتی بعد از اونم دل و دین مردی رو نبرم.
#ویدا_منصوری
#روز_دختر
📌نام اثر: #دختر
✍🏻نویسنده: #ویدا_منصوری
🎙گویندگان: #هاجر_افشاری و #علی_علامی
🎚میکس و تدوین: #ریحانه_مرادقلی
⚜️مدیر اجرایی: #نگار_فرهادی
📬مدیر پخش: #مهلا_خسرو_آبادی
خیلی قشنگ بود!