رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان لپ های صورتی

دانلود رمان لپ های صورتی

انقدر بامزه بودی که هنوزم میونِ اشکام به صورتت لبخند می زنم و فکر میکنم خدا چقدر موقع خلق کردن نازت رو کشیده!
من انقدر چشمات رو دوست داشتم که هنوزم با فکر بهشون بیشتر عاشق عسل می شم و فکر می کنم چقدر حیفه که اشک بریزن،
انقدر دلم کشیدنِ اون لُپایِ صورتیت رو می خواست که هنوزم میگم وای که چه غنجی می رفت دلم وقتی می بوسیدمشون..
خنده هات انقدر شیرین بود، که هنوزم با فکر به طنینش، قهقهه می زنم..
تو مثلِ گُلی بودی که تو قلبم جوونه زدی، پژمرده شدن رو فراموش کردی و تو قلبم خونه کردی!
یه روزی، یه پروانه، پر زد و نشست رویِ شاخِ برگِ سرنوشتمون، بعد تمامِ زیباییش رو بست به بختِ ما! خودم دیدم که خدا چقدر خوش خط، سندِ زندگی ما رو با هم قلم زد و زیرش رو امضا کرد!

قسمتی از رمان

_تاکسی!
زِکی اینم که رفت ای ونوسِ چُلمنگ! خدا بگم چیکارت نکنه که زدی اون ابو قراضه یاسی رو هم پوکوندی! آخه تو که استارت زدنت یه ساعت طول میکشه، با چه اعتماد به نفسی می شینی پشتِ فرمون؟ پروردگارا  یه موتور دیگه چیه!  ما همونم در چنگ نداریم، این همه راه رو هِلِک و هِلِک عرق ریزون نکوبیم!
_بپر بالا!
جانم؟ این کی بود؟
همون صدا،دوباره گفت_ بپر بالا دیگه! مگه همین الان از خدا طلبِ موتور نکردی؟ بفرما از آسمون برات نازل شد!
عقب گرد کردم و قدمی جلو رفتم، پسر روی موتور قرمزی نشسته بود و با نیشِ باز نگاهم می کرد!
صبا_ دُرسا، دُرسا کجا میری؟!
هیوسانگ یا سی جی صد و بیست و پنج؟ مسئله این است!
پشیمون، خواستم پیشِ بچه ها برگردم که.. این اینجا چیکار می کرد؟!  _ خاله دُرسااا چه نازهه دماغِ باباش دراازه!  چرا وسط خیابون وایستادی نکنه میترسی رد بشی؟ نَن معصومه درسا رو ببین!
جَلدی پریدم رو موتور و داد زدم _ برو برو زود باش تا این گودزیلا نرسیده!
_باشه داد نزن عجب گرفتاری شدیما!
برگشتم و نگاهی به پشت سرم انداختم، با یه ماسک وحشتناکِ زامبی داشت می دوید دنبالِ موتور، ونوس و صبا هم با چشمایِ از حدقه بیرون زده به مایی که هر لحظه ازشون دور تر می شدیم، زل زده بودن.

دانلود رایگان  دانلود رمان هم آغوش باد

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: زهره اِم دی و ماهک اِم زِد
  • تعداد صفحات: 234
  • 1394 روز پيش
  • علی غلامی
  • 16,085 بازدید
  • ۱۵ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • بی نام:)
    ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۱:۵۸

    عاشق خلاصش شدم ایشالا که خودشم بدوستم!!

  • Maryamii
    ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۱:۵۵

    عه من این رمان و تو انجمن می خوندم کامل شد بالاخره

  • دنیا
    ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۱:۵۴

    مرسی باحال بود و طنزم داشت
    ببینیم فصل دوم چطور میشه.

  • sheidarezaee
    ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۱:۵۲

    همین الان تمومش کردم
    اوایل روندش یکم کند پیش می رفت، اما از وسطاش اوج می گیره، و آخرشم خیلی خوب.. پیشنهاد می کنم بخونید

  • Zohreh
    ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ | ۲۱:۵۵

    ممنونیم از نظرات قشنگتون…

  • Nazafarin_sdg99
    ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۹:۴۰

    Very good

  • mahsaa-rt
    ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۹:۳۴

    اینکه از زبون گیلکی، تو یه قسمت هایی استفاده کرده بودین خیلی شیرینش کرده بود، حسابی باحال خسته نباشین بچه ها!

  • saba_ rafiei74
    ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۹:۲۰

    به عنوان اولین تجربه نویسندگی شون، خوب بود و ذهن خلاقی داشتن
    جز معدود رمانایی بود که از پایانش خوشم اومد..

  • Fazii22
    ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۴۰

    آفرین خیلی عالی بود و طنز جالبی داشت از الان منتظر فصل دومشم

  • Fazii22
    ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۳۸

    وای عالیه خیلی باحال بود و طنز جالبی داشتاز الان منتظر فصل دومشمم

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • چرا؟ واقعا چرا انقدر همه رمانات دوست داشتنی هستن؟ اینهمه تخیل و تبحر از کجا میاد...
  • ببخشید چطوری رمان رو دانلود کنم...
  • آسیجلد دومش رو از کجا خوندی لطفاً بگو...
  • ممنونم ازتون خیلی قشنگ بود چطور میتونیم جلد دومش رو هم دانلود کنیم...
  • ۷۸۷۷زیبا بود خسته نباشید...
  • مهلاسلام میشه فصل دومشم بزاری...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.