انقدر بامزه بودی که هنوزم میونِ اشکام به صورتت لبخند می زنم و فکر میکنم خدا چقدر موقع خلق کردن نازت رو کشیده!
من انقدر چشمات رو دوست داشتم که هنوزم با فکر بهشون بیشتر عاشق عسل می شم و فکر می کنم چقدر حیفه که اشک بریزن،
انقدر دلم کشیدنِ اون لُپایِ صورتیت رو می خواست که هنوزم میگم وای که چه غنجی می رفت دلم وقتی می بوسیدمشون..
خنده هات انقدر شیرین بود، که هنوزم با فکر به طنینش، قهقهه می زنم..
تو مثلِ گُلی بودی که تو قلبم جوونه زدی، پژمرده شدن رو فراموش کردی و تو قلبم خونه کردی!
یه روزی، یه پروانه، پر زد و نشست رویِ شاخِ برگِ سرنوشتمون، بعد تمامِ زیباییش رو بست به بختِ ما! خودم دیدم که خدا چقدر خوش خط، سندِ زندگی ما رو با هم قلم زد و زیرش رو امضا کرد!
_تاکسی!
زِکی اینم که رفت ای ونوسِ چُلمنگ! خدا بگم چیکارت نکنه که زدی اون ابو قراضه یاسی رو هم پوکوندی! آخه تو که استارت زدنت یه ساعت طول میکشه، با چه اعتماد به نفسی می شینی پشتِ فرمون؟ پروردگارا یه موتور دیگه چیه! ما همونم در چنگ نداریم، این همه راه رو هِلِک و هِلِک عرق ریزون نکوبیم!
_بپر بالا!
جانم؟ این کی بود؟
همون صدا،دوباره گفت_ بپر بالا دیگه! مگه همین الان از خدا طلبِ موتور نکردی؟ بفرما از آسمون برات نازل شد!
عقب گرد کردم و قدمی جلو رفتم، پسر روی موتور قرمزی نشسته بود و با نیشِ باز نگاهم می کرد!
صبا_ دُرسا، دُرسا کجا میری؟!
هیوسانگ یا سی جی صد و بیست و پنج؟ مسئله این است!
پشیمون، خواستم پیشِ بچه ها برگردم که.. این اینجا چیکار می کرد؟! _ خاله دُرسااا چه نازهه دماغِ باباش دراازه! چرا وسط خیابون وایستادی نکنه میترسی رد بشی؟ نَن معصومه درسا رو ببین!
جَلدی پریدم رو موتور و داد زدم _ برو برو زود باش تا این گودزیلا نرسیده!
_باشه داد نزن عجب گرفتاری شدیما!
برگشتم و نگاهی به پشت سرم انداختم، با یه ماسک وحشتناکِ زامبی داشت می دوید دنبالِ موتور، ونوس و صبا هم با چشمایِ از حدقه بیرون زده به مایی که هر لحظه ازشون دور تر می شدیم، زل زده بودن.
حتما نظرتون راجب این رمان برامون بنویسید
خیلیییییییییییییییی عالیییییییییییبببییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
من که تا نصفه خوندم حذف کردم اصلا ارزش دانلود کردن نداره
حداقل چند تا رمان میخوندین بعد شروع میکردین به نوشتن
اصلا جزئیات و … نداره یهو میپره جای دیگه
دمتون گرم من که خیلی خوشم اومد❤
عالیییییییییییییییی از همه رمان هایی که خونده بودم این تکه
ممنون از نویسنده ی خوبش
مرسی از نظراتِ پر انرژیتون
بابت اشتباهای تایپی تو پارتای اولِ معذرت می خوایم..
مثل درجه شایان، که یه جاهایی به اشتباه سرگرد و سروان گفته شد اما ستوانِ دوستان ستوان این ایرادات تو پارتایِ آخر بخاطر ویرایش از بین رفته،
تا فصل دوم و سورپرایزمون، اَدیوس