رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان عشق بی انتها

دانلود رمان عشق بی انتها

رمان عشق بی انتها
اثردیگری ازفاطمه بامداد

مثل هرروز زن دایی شروع کرد به طعنه زدن به من واشکایی که همیشه مهمون چشمای آبیم شد
-آخه تا کی باید خرج این وما بکشیم دیگه ۱۸سالش چراگورشو گم نمیکنه؟
– خانوم من چی بهش بگم بگم گمشو بیرون خودش باید بفهمه
با شنیدن حرف های دایی وزن دایی
عکس بابا و مامان وبه قلبم فشردم با دلخوری هق زدم
بابای بیمعرفت مامان سنگدل چرا تنهام گذاشتید چرا تو اون تصادف نذاشتی من بمیرم
هان مامان چرا خودتو روم انداختی که من زنده بمونم واسه همچین روزی که زندایی ودایی ازم خسته باشن

قسمتی از رمان

بابایی برگرد بازم اون صحنه تصادف که برای تولدم قراربود بریم شمال تولدی که نحس ترین تولدم بود تولد ۱۳سالگیم آخ که ۵سال دارم مثل شمع آب میشم خداااااا صدامو می شنوی چرا حقمو نمیدی مگه نمیگی مرگ حقه من الان حقمو میخواد خدااااا
اشکام بالشتمو خیس کرده بود لباسامو برداشتمو باهق هق رفتم داخل حموم ودروقفل کردم رفتم جلو آینه چشمام قرمز شده بود بادیدن رنگ چشمام یاد مامان افتادم مامان چشماش آبی بود موهامو که طلایی بود بابا عاشق بلندیش بود نگاه کردم وهق زدم به خاطر بابا موهامو کوتاه نکرده بودم و الان بلندیش تا*” بود لخت لخت
پوست سفیدم لبای قلوه ای و صورتی کمرنگم قدم ۱۶۶ با هیکل توپر تنها داراییم تو این دنیا زیباییم بود و بس با هق هق خودمو شستم وبعد از اینکه آروم شدم رفتم بیرون رفتم تو اتاقم باید یه فکری بکنم از فردا باید بگردم دنبال کار
تا صبح به این فکر میکردم که چی میشد یه کار پیدا میکردم ساعت که۷صبح شد سریع رفتم جلو کمدم و به دوتا مانتویی که داشتم نگاه کردم یه مانتو مشکی ویه قهوه ای که هردوتا تازانوم وبود مثل همیشه مانتو مشکیم وبرداشتم وبا شلوار لی یخیم پوشیدم و روسری مشکیمو ساده سرم کردم موهام وباکلیپس جمع کردم که بیرون نیاد
از اتاق زدم بیرون که مثل همیشه پرید جلوم
-کجا
میرم بیرون یه هوایی به سرم بخوره

دانلود رایگان  دانلود رمان استخاره عشق به قلم فاطمه بامداد

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: فاطمه بامداد
  • تعداد صفحات: 420
  • 1407 روز پيش
  • علی غلامی
  • 26,618 بازدید
  • ۱۶ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • الهه
    ۲۷ آبان ۱۳۹۹ | ۲۰:۴۳

    این رمان رایگانه ؟؟نویسنده راضیه بخونم؟لطفا اگر کسی می‌دونه بگه

  • ناشناس
    ۲۷ آبان ۱۳۹۹ | ۲۰:۴۲

    سلام این رمان رایگانه ؟؟نویسنده راضی هست بخونمش؟؟

  • نویسنده راحله
    ۱۷ آبان ۱۳۹۹ | ۱۹:۱۶

    رمانن خوبی بود ولب از نظر من نویسنده یه جاهای کوچیکی اشکالاتی داشت

  • Maryam
    ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۳:۴۷

    رمان قشنگیه
    لطفا بیشتر ازین دسته رمان ها قرار بدین
    مچکرم

  • Aida
    ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۲۱

    میتونم بگم یکی دیگه از رمان هایی بود ک هر لحظه از رمان رو حس کردم
    و به رمان های مورد علاقه ام اضافه شد
    قلمت عالی بود خانم بامداد

  • ترانه
    ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۵:۳۷

    هنوز نخوندم

  • N
    ۵ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۸:۳۱

    عالی بود رمان بسیار جذابی خیلی ممنون

  • علی یوسفی
    ۴ خرداد ۱۳۹۹ | ۲۲:۳۰

    چقدر زیاد بود

  • Farnoosh
    ۳ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۴:۲۸

    رمان تخیلی بود اخه مگه میشه انقدر شکنجه بشی و زنده بمونی؟

  • نرگس پورنظر
    ۳ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۳:۲۲

    عالی

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • چرا؟ واقعا چرا انقدر همه رمانات دوست داشتنی هستن؟ اینهمه تخیل و تبحر از کجا میاد...
  • ببخشید چطوری رمان رو دانلود کنم...
  • آسیجلد دومش رو از کجا خوندی لطفاً بگو...
  • ممنونم ازتون خیلی قشنگ بود چطور میتونیم جلد دومش رو هم دانلود کنیم...
  • ۷۸۷۷زیبا بود خسته نباشید...
  • مهلاسلام میشه فصل دومشم بزاری...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.