رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان جام غرور

دانلود رمان جام غرور

جوانی از جنس سنگ، لبریز از غرور، برای رسیدن به خواسته‌هایش قادر است تمام مرزها را زیر پا بگذارد. او از شکستن‌ها، گذشتن‌ها و ویران کردن‌ها ابایی ندارد. روزی که خودش را در اوج می‌بیند، سرنوشت دست به کار می‌شود، از جایی که فکرش را نمی‌کند کسی را وارد زندگی‌اش می‌کند که قصر ساخته شده از غرورش را ویران می‌سازد و آغاز کابوس‌هایش را رقم می‌زند. اما آیا در این بازی‌ غرور می‌تواند پیروز باشد؟

مقدمه:

به خانه ساختنت میل بود و می‌گفتم:

نگاه دار، که بر سیل می‌نهی بنیاد!

چنان شدی تو که مستان به دوش برندت

که کس زجام غرور زمانه م**س.ت مباد!

«اوحدی»

 

قسمتی از رمان

فصل اول (تولدت مبارک) عقربه‌های ساعت برای دخترک روی عدد یازده متوقف شده بود. زمان در این لحظه چنان بی‌رحم به نظر می‌رسید که گویی قصد گذر کردن ندارد. دخترک با قلبی شکسته و روح زخم خورده، عاجزانه کف سالن نشسته بود. سیاهی شب همه چیز را برایش دردناک‌تر می کرد. توان انجام هر حرکتی را از دست داده بود. همه چیز مثل کابوسی تلخ می‌ماند که ثانیه به ثانیه تلخ‌تر می‌شد. نفس‌هایش آرام و کند شده بود و هر قطره‌ی بی‌صدایی که از چشم‌های عسلی رنگش با خط چشم مشکی‌اش پایین می‌چکید، سیاهی دور پلک‌هایش را چند برابر می‌کرد. با نفرت به تراول‌هایی که در مقابلش روی زمین ریخته شده بود، نگاه کرد. ارزشش همین بود؟! گناه دخترک چه بود؟! مگر عشق ورزیدن می‌تواند گناه باشد؟!

دانلود رایگان  دانلود رمان به عشق اعتقاد ندارم اندروید،pdf،ایفون

به‌ آرامی سرش را بلند کرد و به سمت چپ چرخاند. بار دیگر به آن مرد بی‌رحم خیره شد. چشم‌های مشکی مرد از خشم و عصبانیت تیره‌تر شده بود. نگاهش مثل نگاه شیر درنده‌ای بود که از خوردن گوشت آهویی که چندی پیش طعمه‌اش شده، سیر شده است! هیچ حسی در آن دیده نمی‌شد، بی‌تفاوت و بی‌روح، سرد و تاریک!

مرد ابروهای بلندش را چنان درهم کشیده بود که دخترک شکی نداشت از گره‌ی‌ کور هم سخت‌تر است. با دوقدم دیگر خودش را به دخترک رساند؛ کنارش زانو زد، بازویش را میان دست قوی‌اش فشرد و سرش را به صورت پژمرده و غمگین او نزدیک کرد.

– پیش خودت چی فکر کرده بودی؟ فکر کردی من یه ابله‌ام؟!

لحظه‌ای مکث کرد و بازوی دخترک را بیشتر فشرد.

– لابد با خودت گفتی تیری در تاریکی بزنی شاید که به هدف خورد ها؟!

دندان‌هایش را روی هم فشار داد و سرش را به چپ و راست تکان داد.

– ماکان هدف بزرگیه خوشگل خانم، لقمه‌ی بزرگی هم هست! مطمئن باش می‌تونستم توی اون گلوی کوچولوت گیر کنم!

 

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : امتیاز کل :
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: نفس س
  • تعداد صفحات: 650
  • 1439 روز پيش
  • علی غلامی
  • 15,872 بازدید
  • ۵ نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • ناشناس
    ۳ آذر ۱۴۰۰ | ۲۰:۲۱

    خوب بود چون خیلی کمتر از رمانهای دیگه کلیشه داشت، آخرش رو سرهم بندی نکرده بود و دختره زیر دست و پا و کتک له نمی شد بعدش هم بره عاشق همون آدم بشه. داستانش هم قشنگ بود.

  • a
    ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ | ۰۰:۵۹

    پسره واسه هوس تا کجاها رفت

  • Fatemeh
    ۲۵ دی ۱۳۹۹ | ۱۶:۱۳

    خیلیییییی خوب بود ، دست نویسنده درد نکنه .
    پیشنهاد میکنم حتما بخونید ، قلم نویسنده پخته بود و رمان خیلی خوب نوشته شده بود .
    خیلی وقت بود به این خوبی رمان نخونده بودم.

  • فاطمه
    ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۹:۴۱

    رمانش قشنگ بود …من دو روزه خوندمش تموم شد.خییییلی قشنگ بود .ممنون از نفس عزیز .من تموم رمانتون خواندم واااااقعأ زیبا می‌نویسید .

  • zeinab
    ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۳:۵۳

    یکی از زیباترین رمان هایی بود ک خوندم ممنون ازتون

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • avaکارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • شهیدی هستمممنون میشم لینک گروه ایتا رو بزارین...
  • ایمان سعدتمه دوست دارم که این رمان از بی خانم...
  • ایمان سعدتعالی...
  • saraنمی دونم چی بگم فقط می تونم بگم کارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.