رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
دانلود رمان ، رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز
دانلود رمان ردپای دیوانگی

دانلود رمان ردپای دیوانگی

یک عشق آتشینِ یک طرفه که موجب دیوانگی می شود..
داریوش بخاطر به دست آوردن ترمه برادرش را ورشکست می کند و از درِ فرشته ی نجات وارد زندگی اش می شود در حالی که ترمه عاشق دوست صمیمی داریوش است، دوستی که از برادر نزدیک تر هستند تا اینکه یک هوس تو گذشته ی داریوش باعث اتفاقی دردناک برای ترمه می شود و..
..
ازدواج اجباری
عشقی درد آلود
زندگی چند ضلعی و در آخر پایانی عشق آلود.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _

بـنام خداوند حق آفرین
ردپای دیوانگی
به قلم ا_اصغرزاده
راوی سوم شخص
فصل اول (در امتداد یک باور)

قسمتی از رمان

دوش را بست و دستی روی صورت ته ریش دارش کشید، حوله را برداشت دور کمر اش پیچید.
لباس هایش را از آویز برداشت و تند تند تن کرد.
دو تا تق به در خورد و پشت سرش صدای حسام بلند شد.
-زود باش داریوش‌، مگه حموم عروسیه!
در را باز کرد و حوله را پرت کرد رو صورت حسام.
-غر نزن ضد حال، انتظار نداشتی که بعد از اون همه ورزش و عرق دوش نگیرم!
حسام حوله را با چندش پرت کرد طرف خودش و گفت:
-دوش یک ربع بیست دیقه نه یه ساعت!
داریوش ساعت اش را از روی میز برداشت و در حالی که دست اش می کرد گفت:
-حالا ول کن نیستی نه، برو سری به بچه ها بزن ببین چی کار می کنن‌ منم الان میام، راستی کاوه اومده؟
حسام سرش را تکان داد.
-آره اومده، کمیل هم تازه رسیده منتظر توئه!
داریوش با شنیدن اسم کمیل گل از گل اش شگفت و نیش اش باز شد..
پشت سر حسام سمت خروجی رفت که یکی از بچه های باشگاه سمت اش آمد.
-آقا داریوش‌، یه خانومی اومدن دم باشگاه با شما کار دارند.
ذهن اش درگیر شد.
خانم؟! کی بود یعنی؟
-باشه تو برو ممنون.
پسر لبخندی زد و برگشت سر تمرین اش.
داریوش از پشت زد روی شانه ی کمیل.
-چطوری رفیق؟
کمیل چرخید سمت اش.
-خوبم رفیق، به خوبیت!
داریوش با خنده در آغوشش کشید.
-بی خبر اومدی، کی رسیدی، خوش گذشت؟
کمیل دوباره روی صندلی نشست و با پوزخند گفت:
-آره خیلی مخصوصا با اون رفتارای مامانم، صبح رسیدم، گفتم یه سری بهت بزنم.
داریوش چشمک زد.
-خوب کاری کردی برادر، یه خانم باهام کار داره، چند مین منو ببخش، زود برمی گردم.
کمیل دوباره لبخند زد.

دانلود رایگان  دانلود رمان معجزه ستودنی

 

چند ستاره به این رمان میدی ؟؟
تعداد رای : 1 امتیاز کل : 1
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: ا.اصغرزاده
  • تعداد صفحات: 213
  • 1451 روز پيش
  • علی غلامی
  • 12,385 بازدید
  • یک نظر
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
  • ریحانه
    ۱ خرداد ۱۳۹۹ | ۰۱:۰۷

    بنظر جذابه

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه
بزرگترین سایت دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنز در خدمت شما عزیزان می باشد . امیدواریم بهترین لحظات رو در کنار هم تجربه کنیم
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
  • avaکارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • شهیدی هستمممنون میشم لینک گروه ایتا رو بزارین...
  • ایمان سعدتمه دوست دارم که این رمان از بی خانم...
  • ایمان سعدتعالی...
  • saraنمی دونم چی بگم فقط می تونم بگم کارتون حرف نداشت نویسنده عزیز...
  • R.Sسلام وارد کانال ایتاشون بشید و ازشون خریداری کنید...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانکده | دانلود رمان بروزترین مرجع رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.